❔پرسش ❓اگر براستی علی خودش را خلیفه می دانست و شایسته ترین مردم به خلافت چرا پس از قتل عثمان وقتی مردم خواستند که او خلیفه شود گفت مرا رها کنید و دیگری را بجویید( خطبه92) 💠پاسخ: ❕ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح این کلام امام علیه السلام چنین می نویسد: ❗️«شارحان «نهج البلاغه» و ديگر انديشمندان اسلام درباره اين كلام اميرمؤمنان سخنان بسيارى گفته اند. گروهى آن را دليل بر عدم وجود نصّ بر مسئله امامت و ولايت پنداشته اند و گروهى در مقابل به دفاع برخاسته اند و جمعى از به اصطلاح روشنفكران عصر ما، آن را دليل بر اصالت رأى مردم در حكومت گرفته اند و همچنين... ❗️ولى براى اينكه در اينجا بيراهه نرويم بهتر است قبل از قضاوت درباره متن خطبه، به شرايط زمانى و مكانى و ساير مقدّماتى كه فضاى اصلى خطبه را تشكيل مى دهد، توجّه كنيم. از جمله: 1⃣اين سخن در زمانى از امام صادر شد كه «عثمان» بر اثر حيف و ميل در بيت المال و مسلّط ساختن بنى اميّه بر جان و مال مردم و بروز اغتشاش در مناطق مختلف، به قتل رسيده بود و مردم براى بيعت، به سوى امام هجوم آورده بودند. 🗯مردمى كه سران آنها به امتيازات بى دليل زمان عثمان خو گرفته بودند، انتظار داشتند امام هم بيت المال مسلمين را مطابق ميل آنها تقسيم كند و سياستمدارانشان انتظار داشتند كه در برابر بيعت با اميرمؤمنان پست هاى مهمّ فرماندارى و استاندارى كشور وسيع اسلام، در اختيار آنها گذاشته شود. 👌بسيارى از توده مردم نيز از ارزش هاى اسلامى فاصله گرفته و به خاطر وفور غنايم جنگى، آلوده زرق و برق دنيا شده بودند. افكار جاهلى در ميان آنها خودنمايى مى كرد و زندگى عصر پيامبر به خاطر بى توجّهى خلفا به فراموشى سپرده شده بود.به همين دليل، امام خود را بر سر دو راهى مى ديد: 🔷 تسليم نشدن در برابر بيعت مردم در آن شرايط بحرانى، يا تن دادن به بيعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگين اجتماعى. 2⃣امام كسى نبود كه مانند سياستمداران دنياطلب، طرح واقعى خود را براى حكومت اسلام پنهان سازد و با نشان درِ باغ سبز و فريبكارى، آنها را به بيعت بشكاند و بعد از نشستن بر تخت قدرت، طرح اصلى خود را آشكار سازد. ❗️ او هرگز به اين گونه فريبكارى ها تن درنمى داد و مايل بود همه چيز را قبلا به طور آشكار با مردم در ميان بگذارد و مشكلات بيعتشان را براى آنها بيان كند.بديهى است براى كسى كه از ديدگاه ارزش هاى الهى به حكومت مى نگرد، دليلى ندارد كه خود را با فريبكارى و به هر قيمت ممكن، به قدرت برساند. 3⃣ بى شك امام لايق ترين فرد، نه تنها در آن زمان، بلكه در زمان هاى قبل از آن نيز براى حكومت بود. نه تنها امام چنين عقيده اى را درباره خود داشت و مى فرمود: «رقيب من هم به يقين مى داند كه جايگاه من از خلافت جايگاه محور سنگ آسيا نسبت به آن است، (كه هرگز ممكن نيست سنگ بدون آن گردش كند)» 📚خطبه 3 ❗️ و نيز هنگامى كه به مسئله شوراى شش نفرى عمر اشاره مى كند كه او را در كنار پنج نفر قرار داده بودند; مى فرمايد: ❗️ « كدام زمان بود كه در مقايسه من با نخستين آنان (ابوبكر) شك و ترديد وجود داشته باشد، تا چه رسد به اينكه مرا هم سنگ امثال اينها قرار دهند». 📚همان مدرک ❗️ و در جاى ديگر هنگامى كه مردم مى خواستند بعد از عثمان با او بيعت كنند، با صراحت مى گويد: 🗯«همه شما به خوبى مى دانيد من از همه كس به خلافت شايسته ترم». 📚خطبه74 ❗️حتّى رقباى او، با صراحت شايسته تر بودن او را قبول داشتند هر چند در عالم سياست اين شايستگى ها از طرف رقيبان در عمل فراموش مى شود. از جمله «عُمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على(عليه السلام) گفت: «تو از همه شايسته ترى اگر شوخ طبع نبودى!» سپس افزود: « به خدا سوگند! اگر زمام حكومت را تو در دست بگيرى مردم را در مسير حقّ واضح، و راه روشن قرار خواهى داد». 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص186 ❗️ «ابوبكر» هنگامى كه به خلافت رسيد طبق نقل بسيارى از روايات عدم صلاحيّت خويش را براى خلافت بيان كرد. به گفته «طبرى» چنين گفت: «مردم من والى شما شده ام در حالى كه بهترين شما نيستم». 📚تاریخ طبری ج2 ص405 ❗️ و حتّى در بعضى از اين روايات آمده است كه ابوبكر گفت: «مرا رها سازيد، من بهترين شما نيستم در حالى كه على در ميان شماست». 📚احقاق الحق ج8 ص240 👌ادامه پاسخ 👇👇👇