سوال در قران میخوانیم که (من قتل نفسا بغیر نفسا او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا) یعنی هیچ نفسی را بی دلیل نمی توان کشت اما در داستان حضرت موسی و حضرت خضر یکی از کارهای خضر کشتن کودکیست که به خاطر انکه این کودک پدر و مادر صالحی دارد و او در اینده ابروی والدین خود را میبرد میباشد بنظر شما این دو موضوع در تضاد با یک دیگر نمی باشد این بهانه ✅پاسخ: ما در این جهان دارای دو نظام هستیم. نظام تکوین ونظام تشریع. مثل خدا بندگانش را مبتلا به خوف وناامنی واز بین رفتن نفوس وعزیزان میکند تا معلوم شود چه اشخاصی در برابر این حوادث صابر وشکیبا هستند . ❗یکی از شاخه های توحید، توحید در مالکیت است.خداوند مالک اموال ونفوس مردمان است چنان که می فرماید: "آیا نمی دانستی که حکومت وهر آنچه در عالم است برای خداست"( بقره 107 ❗خداوند مامورانی برای انجام کارهای تکوینی در عالم دارد.برخی فرشتگان مامور گرفتن جان ها،برخی مامور ارزاق و... ❗کشته شدن آن نوجوان نیز به امر تکوینی خدا بود ومثلا حضرت خضر نقش عزرائیل را در گرفتن جان آن نوجوان بازی کرد. آیا کسی میتواند بگوید که عزرائیل افراد را قبل از جنایت قصاص میکند؟ پاسخ کاملا منفی است زیرا گرفتن جان امری تکوینی با اذن پروردگار که مالک جان افراد است صورت میگیرد وآن هم از روی مصالح وحکمت ها. ❗اما در نظام تشریع وواجبات ومحرمات خداوند برای بندگان چنین جعل کرده است که قصاص قبل جنایت ممنوع است وروشن شد که خضر مامور تکوینی خداوند بود. چنان که خضر گفت: "من هرگز از پیش خود این کار را نکردم"( کهف 82) ❗جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه،ج12 ص505 به بعد ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات از ناحیه دوستان وکاربران محترم @poorseman