سوال در کانالی از ضد دینان بر قران خورده می گرفتند که پیامبران را دروغگو معرفی می کند مانند حضرت ابراهیم که بت ها را شکست انگاه گفت بت بزرگ شکسته است ( 63 انبیا ) یا به دروغ گفت من مریضم و با بت پرستان از شهر خارج نشد ورفت بت ها را شکست( صافات 89) ♦️پاسخ در مورد ایه اول که ابراهیم نبی گفت بت ها را بت بزرگ شکسته است پاسخ ان است: 🔵ابراهیم این کار را به بت بزرگ نسبت داد واین کارش نوعی کنایه به شمار می اید که بهتر از تصریح است .او میخواست به این وسیله خرافی بودن عقاید بت پرستان را به رخ انها بکشد و به انها بفهماند که این سنگ و چوب بی جان آن قدر بی عرضه هستند که حتی نمی تواند یک جمله سخن بگوید و از عبادت کنندگان خود یاری بطلبد تا چه رسد که بخواهد مشکلات انها را حل کند ❗️به تعبیر دیگر دروغ در جایی است که قرائنی بر ادای مقصود به عنوان کنایه در کار نباشد و این جا تمام قرائن نشان می داد که ابراهیم قصد جدی از این سخن نداشته بلکه هدفش به سخریه کشیدن افکار انها بوده است و این گونه تعبیرات در سخنان روزمره ما بسیار است ♦️ مثل اینکه فرضا یک حادثه اتلاف مالی در یک محیط محدود که اشخاص معینی در آن زندگی می کنند واقع میشود و هنگام باز پرسی هر یک از انان این کار را از خود نفی می کند باز پرس می گوید تو این کار را انجام نداده ای او هم انجام نداده حتما فرشتگان اسمان انجام داده اند مسلما این سخن دروغ نیست بلکه هدف تکذیب گفته های بی اساس انهاست ♦️امام صادق فرمود: « ابراهیم این سخن را ( به طور کنایه ) به خاطر آن گفت که میخواست افکار انها را اصلاح کند و به انها بگوید که چنین کاری از بت ها ساخته نیست» 📚الکافی ج4 ص48 ♦️اما در مورد ایه دوم : 🔘اولا: هیچ دلیلی نداریم که ابراهیم راستی بیمار نبوده است چه بیماری در جسم او بوده اما نه انچنان که او را از فعالیت جسمانی به کلی باز دارد و نتواند بت شکنی کند چه بسیارند بیمارانی که در طول روز مشغول کار هستند مخصوصا کارهای نشاط اور همچون شکستن بت ها برای قهرمان توحید همچون ابراهیم 🔘ثانیا: واژه سقم در مورد ناراحتی های روحی نیز به کار می رود و مسلما روح ابراهیم در آن محیط مملو از شرک آزرده و بیمار گونه بوده بنابراین اگر گفت من بیمارم بیماری ناراحتی از جنبه روحی را بیان می کرد 👌جمعی از مفسران نیز گفته اند که ابراهیم یک نوع بیماری ( همانند تب نوبه ای) داشت که در فواصل مختلف زمانی به دست او میداد و منظور از جمله انی سقیم این است که وقت بیماری من نزدیک شده است و من از همراهی شما معذورم جمله پیش از ان که می گوید نگاهی به ستارگان کرد سپس گفت من بیمارم را شاهد این مدعی می دانند چون منظورش از نگاه به ستارگان اگاهی از زمان بروز ان بیماری بود و از انها برای محاسبه وقت استفاده می کرد 📚عصمه الانبیا،سبحانی،ص125