⁉️سوال لطفا برام از طریق عقل ثابت کنید که اخرتی است اخه بعضی ها میگن کی رفته اون دنیا ببینه اخرتی است یا نه 🗯پاسخ ❗️روشن است كه دلائل نقلي در اين زمينه بسيار است اما دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد و عالم آخرت اقامه مي‌شود كه در اين باره به سه برهان ،فطرت، برهان حكمت و عدالت اشاره میکنیم 1⃣برهان فطرت : ⁉️ اگر براى فنا آفریده شدهایم، عشق به بقاء چه مفهومى دارد؟ ❗️هیچ کس نمىتواند این حقیقت را انکار کند که از مرگ به معنى نیستى گریزان است، و خواهان طول عمر بلکه حیات جاویدان مىباشد. 🔷تلاش براى طولانى شدن عمر کوشش براى به دست آوردن اکسیر جوانى اظهار علاقه به یافتن سرچشمه آب حیات که نشانهاى آن در جاى جاى تاریخ بشر و کوششهاى دانشمندان و سرودههاى شعراء دیده مىشود، همه دلیل بر این است که انسان ذاتاً خواهان بقاء است، حتى علاقه انسان به حیات فرزند خود که دنباله حیات او محسوب مىشود، نشانهاى از این عشق غریزى است. ⁉️اگر ما براى فنا آفریده شدهایم، وجود این غریزه در ما بى معنى است و در حقیقت یک عشق مزاحم و بى دلیل است چگونه ممکن است خداوند حکیم چنین موضوع زائد و مزاحمى را در ما بیافریند ✅اصولاً وجود یک غریزه در انسان، دلیل بر این است که در بیرون وجود او طریق اشباع و پاسخگویى به آن هست تشنگى دلیل بر وجود آب و گرسنگى دلیل بر وجود غذا است میل به جنس مخالف دلیل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکیم سازگار نیست. 🔶بنابراین عشق به بقاء که به طور فطرى در انسانها وجود دارد نشانه روشنى بر زندگى جاویدان محسوب مىشود. 💢در این جا دانشمند معروف مرحوم فیض کاشانى، سخن ظریفى دارد او مىگوید: «چگونه ممکن است نفوس انسانى نابود گردد با این که خداوند در طبیعت او به مقتضاى حکمتش عشق به هستى و بقا را افریده است و در درون جانش کراهت عدم و فنا را؟! از سوى دیگر این مسأله ثابت و یقینى است که بقاء و دوام در این جهان امرى است محال اگر جهان دیگرى وجود نداشته باشد که انسان به آن انتقال یابد این مسأله غریزى و ارتکازى که خداوند در فطرت انسان به ودیعه نهاده، یعنى محبت بقاى همیشگى و حیات جاودانى، باطل و بیهوده خواهد بود، و خداوند حکیم برتر از آن است که چنین کار لغوى کند. » 📚علم الیقین،ج2 ص837 2⃣برهان حكمت: ❗️اندكي تأمل در جزئيات اين عالم و خط سيري كه انسان در زندگي خود در پيش مي‌گيرد، نشان مي‌دهد كه وجود عالمي ديگر در پس اين دنيا، لازمه حكيمانه بودن خلقت اين عالم و انسان است. 🔷 اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم، پوچ و بى معنا خواهد بود؛ درست به اين می ماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. اگر قانون خلقت اين بود كه تمام جنين‌ها در لحظه تولد خفه میشدند و می مردند، چقدر دوران جنينى بى مفهوم جلوه مىكرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود، اين سر در گمى وجود خواهد داشت. ❗️زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا در ميان مشكلات دست و پا زنيم، مدتى خام و بىتجربه باشيم، مدتى هم به دنبال تحصيل علم و دانش باشيم و هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم،برف پيرى بر سر ما نشسته، تازه از خود مي‌پرسيم كه براى چه زندگى مىكنيم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدار شدن‌هاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى براي چيست؟ آيا به‌راستى اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور و اين همه مقدمات و مؤخرات و اين همه استادان و مربيان و اين همه كتابخانههاى بزرگ و اين ريزه‌كاري‌هايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است؟ آيا اين امر، با حكيم بودن خداوند و خالق اين مجموعه عظيم هماهنگي دارد؟ مسلماً، خير. حكمت خداوند مي‌طلبد كه حتماً در پس اين عالم، عالم ديگري باشد كه اعمال اين دنيا و قابليت‌هايي را كه انسان در پس يك عمر زندگي كسب مي‌كند، در آن سرا به كار بندد و لذت واقعي زندگي انساني را بچشد. 🗯قرآن مجيد به همين نكته عقلي اشاره دارد كه مىگويد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَينا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شدهايد و به سوی ما باز نمی گردید» 📓مومنون115 3⃣برهان عدالت: ❗️دليل ديگر در اين باب، برهان عدالت است. در اين جهان انسان‌ها در انتخاب و انجام كارهاي خوب و بد آزادند. ‌از يك سو، كساني يافت مي‌شوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او مي‌كنند. از سوي ديگر، تبهكاراني ديده مي‌شوند كه براي رسيدن به هوس‌هاي شيطاني خودشان، بدترين و زشت‌‌ترين گناهان را مرتكب مي‌گردند.