▫️ادامه 👇 3- استاد محمّد كردعلى مى‏گويد: «گروهى از بزرگانِ صحابه، معروف به مواليان على عليه السلام در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند از آن جمله سلمان فارسى است كه مى‏گفت: ما با رسول خدا صلى الله عليه و آله بيعت كرديم بر خيرخواهى مسلمانان و اقتدا به على بن ابى‏طالب عليه السلام و مواليان او. و ابى سعيد خدرى است كه گفت: مردم به پنج كار امر شدند؛ چهار تا را انجام دادند و يكى را ترك نمودند. از او سؤال شد آنچه را كه ترك نمودند چه بود؟ او در جواب گفت: ولايت على بن ابى‏طالب عليه السلام. از او سؤال شد آيا ولايت با چهار عمل ديگر واجب است؟ پاسخ داد: آرى. و ابوذر غفارى، عمار بن ياسر، حذيفة بن يمان، ذى‏الشهادتين خزيمة بن ثابت، ابى‏ايوب انصارى، خالد بن سعيد بن عاص و قيس بن سعد بن عباد.» 📚خطط الشام ج ٥ ص ٢٥١ 4- دكتر صبحى صالح مى‏نويسد: «در ميان صحابه حتى در عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى على عليه السلام پيروان و شيعيانى بوده است؛ از آن جمله مى‏توان ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، جابر بن عبداللَّه، ابى بن كعب، ابوالطفيل عامر بن واثله، عباس بن عبدالمطلب و تمام فرزندان او، عمار ياسر و ابوايوب انصارى را نام برد.» 📚النظم الاسلامیه ص ٩٦ 5- استاد محمّد عبداللَّه عنّان مى‏گويد: «اين اشتباه است كه بگوييم شيعه براى اولين بار هنگام جدايى خوارج ظهور پيدا كرده است بلكه ظهور شيعه در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است.» 📚روح التشیع ص ٢٠ (به نقل از کتاب شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج ١ ، ص: ٥٧ ) ❕از سوی دیگر اساسا مذهب اهلسنت است که مذهبی جعلی و ساختگی بوده و در زمان پیامبر گرامی اسلام خبری از این مذهب ساختگی نبود تا قرنها بعد از پیامبر اسلام و در زمان عمر بن عبدالعزیز و سالها بعد از او توسط احمد بن حنبل این واژه و اصطلاح پایه گذاری شد , چنان که برخی می نویسند : " تا آنجا كه به دست آمده اصطلاح اهل سنت بدون كلمه جماعت، در اوايل قرن دوم، رواج پيدا كرده و عمر بن عبدالعزيز در رساله‌اى كه در ردّ قدريه نوشته، آن را به كار برده است، و ى در خطاب خود به «قدريه» (طرفداران حريت انسان در گفتار و رفتار) مى‌نويسد: «وقد علمتُم انّ أهلَ السنة كانُوا يقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسيُقبَض العلمُ قبضاً سَريعاً»: مى‌دانيد اهل سنت گفتند تمسك به سنت راه نجات است و علم و دانش به زودى جمع مى‌شود.... پيدايش مسائل نوظهور در جوامع اسلامى، گروهى را بر آن داشت كه براى اين مسائل پاسخ مناسبى تهيه كرده و اين نقيصه را از فقه اسلامى برطرف كنند و چون پاسخ روشنى در كتاب و سنت نيافتند به قياس و استحسان پناه بردند، و اين كار سبب پيدايش «مدرسه رأى» گرديد، و در اواسط قرن  دوم، كه در رأس اين گروه ابوحنيفه بود، سرعت بيشترى گرفت. 👈 در مقابل، اهل حديث كه خود را «اهل سنت» مى‌ناميدند از حديث كنار نرفته، و در برابر اين مسائل نوظهور بى‌تفاوت بودند. اهل حديث پيش از ظهور احمد بن حنبل از اصول خاصى پيروى نمى‌كردند بلكه افرادى با گرايش‌هاى گوناگون تحت چتر «اهل الحديث» گرد آمده بودند و در ميان آنها، افراد مرجئى، ناصبى، قدرى، جُهَنى، واقفى، و متشيع زياد ديده مى‌شد و سيوطى اسامى آنان را در اثر خود آورده است (تدريب الحديث، ج 1، ص 328) ولى آن‌گاه كه احمد بن حنبل در رأس اهل حديث قرار گرفت، همگان را تحت عقيده واحدى كه عقيده «اهل سنت» ناميد درآورد و رساله‌اى در عقايد اهل سنت تنظيم كرد كه بسيارى از بندهاى آن، ردّ فرق ديگرى است كه در صحنه ظاهر بودند (رسالة السنة، ص 44-50) 👉" 📚دانشنامه کلام اسلامی، ج : ۱، ص ۵۶۷ _ ٥٦٨ ❕در ذیل نیز مفصل توضیح داده ایم که مذهب جعلی اهلسنت ارتباطی با سنت پیامبر اسلام ندارد بلکه پیرو بدعتهایی هستند که توسط خلفا پس از پیامبر بنا نهاده شد و اهلسنت واقعی شیعه است که سنت پیامبر را از طریق امامان علیهم السلام به دست آورده و به آن عمل می کند : https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3822 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir