خدایی که جهانی چنین رنگارنگ خلق کرده، باید خدای همه باشد، در هیچ قالبی نگنجد و هر کسی بتواند صدایش بزند. کسی که تنهاست و همراهی ندارد صدایش می‌زند «رفیق». دیگری که از گناهانش شرمنده است، او را «رحمان و رحیم» می‌خواند. یکی هم دوست دارد او را خدای دریاها بنامد و کسی که دلبسته طلوع است، او را خدایی می‌داند که خورشید را رام کرده است. هر کسی با زبان حال خودش خدا را می‌خواند و خدا هم هزاران اسم دارد که هر بنده‌ای در هر گوشه‌ای از زمین با هر حالی بتواند او را صدا کند. هر نام خدا نشانگر صفتی از او است و هر صفتی یک شگفتی از هستی است. هر وقت دعای جوشن کبیر را می‌خوانم، یا نامی از خدا را می‌شنوم، به یک یک حروفی که این نام را ساخته فکر می‌کنم. هر حرف حکمتی درونش نهفته است و هر نام پروردگار هزار راز مگو دارد. هر بار که نامی از خدا را می‌شنوم یا می‌خوانم از نو به او ایمان می‌آورم. اولین بار به خدای بخشنده مومن شدم. بار دیگر خدای مهربان را پرستیدم. روزی هم با خدای «ستارالعیوب» آشنا شدم. یک بار خدا «علیم» است و بار دیگر «حکیم». یک بار خدای آمرزنده را پرستیدم و بار دیگر خدایی را تماشا کردم که بر همه چیز تواناست. زیبایی خدای یگانه به این است که در هیچ نامی نمی‌گنجد و همه نام‌ها برای او است. هر سال که شب‌های قدر را پشت سر می‌گذارم و نام‌هایش را تکرار می‌کنم، به خودم می‌بالم که او را می‌پرستم. خدایی که خدای همه بودنش را در هزارانی نامی که دارد نشان داده است.🌷