#بسماللهالرحمنالرحیم
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (10)
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (11)
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (12)
فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (13)
/الرحمن
و زمين را براى زمينيان قرار داد كه در آن هر گونه ميوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گياه خوش بو است.
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مى كنيد؟
🌺🌺🌺
«أنام» به معناى آفريده ها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمين است. «فاكهة» به هر نوع ميوه و «ريحان» به هر گياه خوش بو گفته مى شود.
«اكمام» جمع «كِمّ» به معناى پوششى است كه ميوه را در برمى گيرد، همان گونه كه «كُمّ» به معناى آستين است كه دست را مى پوشاند و «كُمّه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مى شود كه سر را مى پوشاند. شايد مراد از «اكمام» در آيه، اليافى باشد كه همچون الياف روى نارگيل، دور درخت خرما را فرامى گيرد.
«حَبّ» به معناى دانه و «عَصف» به معناى برگ ها و اجزايى است كه از گياه جدا مى شود و لذا به كاه نيز «عصف» گفته مى شود.
«آلاء» جمع «اِلَى» به معناى نعمت است.
تكرار سؤال هاى پى در پى همراه با انتقاد، دليل آن است كه هر نعمتى براى خود تصديق و تكذيبى دارد.
در حديث مى خوانيم: كسى كه سوره مباركه الرّحمن را مى خواند، هر بار كه به آيه «فباىّ آلاءِ ربّكما تكذّبان» مى رسد، بگويد: «لابشى ءٍ من آلائك ربّ اُكذّب»(61) يعنى اى پروردگار من! هيچ يك از نعمت هاى تو را تكذيب نمى كنم.
بحث تكرار
در اينجا به مناسبت اولين مورد از موارد تكرار آيه «فباىّ آلاءِ ربّكما تكذّبان» در اين سوره، بحثى پيرامون تكرار ارائه مى گردد.
تكرار مثبت:
براى ايجاد يك فرهنگ، تكرار مسايل، مهم و ضرورى است.
رسول خداصلى الله عليه وآله بارها فرمود: «انّى تارك فيكم الثّقلين كتاب اللّه و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در ميان مردم محكم سازد.پس از نزول آيه «و امر اهلك بالصّلاة»(62) تا چند ماه رسول خداصلى الله عليه وآله هنگام صبح در خانه فاطمه زهراعليها السلام مى آمد و مى فرمود: «الصّلاة الصّلاة»(63) تا به مردم اعلام كند اهل بيت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند.
در حديث مى خوانيم: دليل چهار مرتبه تكرار «اللّه اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از غفلت درآيند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقليل مى يابد.(64)
گاهى حضرت على عليه السلام به خاطر ايجاد حساسيّت در مردم، الفاظى را تكرار مى كردند. چنانكه به فرزندانش وصيّت مى كند: «اللّه اللّه فى الايتام...»، «اللّه اللّه فى جيرانكم»، «اللّه اللّه فى الصلاة»، «اللّه اللّه فى القرآن...»(65) كه لفظ جلاله «اللّه» تكرار شده است.
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزديك شويم. كسى كه از پله هاى نردبان بالا مى رود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مى دهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مى گذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مى زند، در ظاهر كارى تكرارى مى كند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بيشتر مى شود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آيه اى گامى به خدا نزديك مى شود تا آنجا كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى خوانيم: «دنى فتدلّى فكان قاب قوسين او ادنى»(66) چنان به خدا نزديك شد كه به قدر دو كمان يا نزديك تر شد.
تكرار سفارش به تقوا در هر يك از خطبه هاى نماز جمعه در هر هفته، بيانگر نقش تكرار در تربيت دينى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مى شود. با يك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پيدا نمى شود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مى شوند.
دلايل تكرار در قرآن
تكرار، گاهى براى تذكّر و يادآورى نعمت هاى گوناگون است. نظير تكرار آيه «فباىّ آلاء ربّكما تكذبان»
گاهى براى هشدار و تهديد خلافكاران است. نظير تكرار آيه «ويل يومئذٍ للمكذّبين»(67)
گاهى براى فرهنگ سازى است. نظير تكرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظير تكرار آيه «و لقد يسّرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر»(68)
گاهى براى انس بيشتر و نهادينه شدن است. نظير تكرار آيه «اذكروا اللّه ذكرا كثيراً»(69)
گاهى براى بيان دستورات جديد است. نظير تكرار «يا ايها الّذين آمنوا..»
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب يا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پايان گزارش كار هر پيامبرى، مى فرمايد: «انّ ربّك لهو العزيز⬇️