بهار دارد هر ثانیه نزدیک‌تر می‌شود و تقویم ، مانند هرسال ، درست سرِ ساعت ، به وعده دیرینه‌اش عمل‌خواهد کرد همه چیز، دارد طبیعی و بی دخالتِ آدم ها پیش می رود باز هم خیابان ، باز هم عطر شکوفه و پامچال و شمعدانی ، باز هم امید و باز هم دلهره‌ای شیرین و آشنا همه ما هر سال در چنین روزهایی ، جوری هیجان داریم، که انگار قرار است اتفاقِ عجیبی بی‌افتد هر بار، سال، تحویل می شود. زمین سبز ، درختان پر شکوفه ، و آسمان آفتابی و روح نواز اما ما به‌ آن زندگیِ معمولیِ متحول نشده مان بر می گردیم ما بارها امتحان کردیم و می دانیم که با دگرگونیِ طبیعت ، دگرگون نخواهیم شد می دانیم بهار، فقط یک فصل است و تغییرِ دنیای ما به خود ما بستگی دارد نه ساعت ها و فصل ها اگر قرار به تغییر باشد ، در زمستان و پاییز هم میشود تغییر کرد ما همه اینها را می‌دانیم، اما باز هم مشتاقیم به این لحظه شماری و تغییرِ چند روزه، مشتاقیم به چیدنِ هفت سین و تجدیدِ دیدارها مشتاقیم به این اشتیاقِ خاطره‌انگیز و اصیل ما آخرش را می دانیم. فقط دلمان آنقدر از تکرارِ روزها گرفته که فقط دنبالِ بهانه ایم برایِ جشن گرفتن دنبالِ بهانه ایم برای با هم بودن. و چه بهانه ای بهتر از عید؟ من هم با اینکه میدانم با بهار چیزی عوض نخواهد شد اما هر سال همین موقع ، مشتاقانه منتظرش میمانم و آمدنش‌ را جشن می گیرم من این بهانه‌ی کوچکِ خوشبختی و این رسمِ آباء و اجدادی‌ام را دوست دارم - نرگس صرافیان طوفان 👇👇 @rastegarane313