『 📸✨❥︎』
#کتابخانه |
#ریکاوری
ادامه مطلب:
گرفت... افلاطونیان نو نیز به اندازه کلبیون ریاضت طلب بودهاند.
از ایران این عقیده (دکترین) به سمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هرگونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید.»[1]
این عقیده قرنها وجدان انبوه عظیمی از افراد بشر را تحت نفوذ ترسآور و نفرتانگیز خود قرار داده و به عقیده روانکاوان نفوذ این عقیده اختلالات روانی و بیماریهای روحی فراوانی را موجب شده است که از این جهت مانند ندارد.
منشأ پیدایش این گونه افکار و عقاید چیست؟ چه چیز سبب میشود که بشر به علاقه و میل طبیعی خود به چشم بدبینی بنگرد و در حقیقت جزئی از وجود خود را محکوم کند؟ مطلبی
( استاد مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص13)
است که مورد تفسیر متفکرین قرار گرفته است و ما اکنون درصدد کاوش در آن نیستیم؛ مثلًا علل گوناگونی میتوانند در گرایش بشر به این گونه افکار و آراء دخیل باشند.
ظاهراً علت اینکه فکر پلیدی «علاقه و آمیزش جنسی» در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح صورت گرفت. گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست، پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیین و مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و «پاپ» از میان اینچنین افرادی انتخاب میشود. به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب میکند که انسان از ازدواج خودداری کند. راسل میگوید:
«در رسالات قدّیسین به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمیخوریم، ولی درسایر موارد پدران کلیسا از ازدواج به زشت ترین صورت یاد کردهاند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد،
( استاد مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص14)
بنابراین ازدواج که عمل پستی شمرده میشد بایستی منعدم شود. «با تبر بکارت درخت زناشویی را فرو اندازید» این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است.»[1]
کلیسا ازدواج را به نیت تولید نسل جایز میشمارد، اما این ضرورت، پلیدی ذاتی این کار را از نظر کلیسا از میان نمیبرد. علت دیگر جواز ازدواج، دفع افسد به فاسد است؛ یعنی به این وسیله از آمیزشهای بیقید و بند مردان و زنان جلوگیری میشود.
راسل میگوید:
«طبق نظریه سن پول، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است. این نقش اساسی ازدواج است که درحقیقت دفع افسد به فاسد شمرده شده است.»[2]
(همان، ص 30 ↩
همان، ص 31 ↩
استاد مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص15)
کلیسا ازدواج را غیرقابل فسخ و طلاق را ممنوع میشمارد. گفته میشود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد. ممکن است علت ممنوعیت طلاق و غیرقابل فسخ بودن ازدواج از نظر کلیسا این باشد که خواسته است برای کسانی که از بهشت تجرد رانده شدهاند جریمه و مجازاتی قائل باشد.
چنانکه میدانیم عقاید تحقیرآمیز راجع به خود زن در میان ملل و اقوام قدیم مبنی بر این که زن انسان کامل نیست، برزخی است میان انسان و حیوان، زن دارای نفس ناطقه نیست، زن به بهشت هرگز راه نخواهد یافت و امثال اینها زیاد وجود داشته است.
این عقاید و آراء تا آنجا که از حدود ارزیابی زن تجاوز نمیکند، اثر روانی غیر از احساس غرور در مرد و احساس حقارت در زن ندارد. اما عقیده پلیدی علاقه و آمیزش جنسی مطلقاً، روح زن و مرد را متساویاً آشفته میسازد و کشمکش جانکاهی میان غریزه طبیعی از یک طرف و عقیده مذهبی از طرف دیگر به وجود میآورد.ناراحتیهای روحی که عواقب وخیمی بار میآورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی و تلقینات مخالف اجتماعی پیدا میشود. از این جهت است که
(استاد مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص16)
این مسئله فوق العاده مورد توجه محافل روانشناسی و روانکاوی قرار گرفته است.
باتوجه به نکات فوق، منطق عالی اسلام فوق العاده جلب توجه میکند. در اسلام کوچکترین اشارهای به پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن نشده است. اسلام مساعی خود را برای تنظیم این علاقه به کار برده است. از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدود میکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد.
متأسفانه دانشمندانی امثال برتراند راسل که از عقاید مسیحیت و بودایی و غیره در این زمینه انتقاد میکنند، درباره اسلام سکوت مینمایند. راسل در کتاب زناشویی و اخلاق همین قدر میگوید:
«کلیه بانیان مذاهب به استثنای محمد و کنفوسیوس- اگر بتوان مسلک او (کنفوسیوس) را مذهب نامید-
( استاد مطهری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص17)
۲