یڪروایتعاشقانہ💍
پسر دایـے ام خلبان ارتش بود
من هم دانش سرا درس مےخواندم
همین کہ عقد کردیم
کلے اصرار کرد
کہ باید مستقل زندگے کنیم
اما پدر و مادرم مےگفتند :
تو هـم مثل پسر خودمونے🥰
پروانہ هـم درس داره
زوده حالا بره زیر بار مسئولیت
و خانہ دارے
این جورے ، هم شما راحتید
هم ما خیالمون راحت تره
سخـت بود
ولی این قدر اصرار کردند
تا بالاخره قبول کرد
بعد هم ، اتاق خودم را کہ
طبقہ بالاے ساختمان بود
مرتب کردیم
و یڪ سال اول زندگے را
توےِ همان اتاق سر کردیم💚
روایتے از همسرِ↓
#شهید_علیرضا_یاسینی
#یک_روایت_عاشقانه
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄