رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
یڪ‌روایت‌عاشقانہ💍 بعد از چند ماه انتظار خواستم خبرِ پدر شدنشو بدم اما وقتے از منطقه اومد فوراً ر
یڪ‌روایت‌عاشقانہ💍 پسر دایـے ام خلبان ارتش بود من هم دانش سرا درس مےخواندم همین کہ عقد کردیم کلے اصرار کرد کہ باید مستقل زندگے کنیم اما پدر و مادرم مےگفتند : تو هـم مثل پسر خودمونے🥰 پروانہ هـم درس داره زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانہ دارے این جورے ، هم شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره سخـت بود ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد بعد هم ، اتاق خودم را کہ طبقہ بالاے ساختمان بود مرتب کردیم و یڪ سال اول زندگے را توےِ همان اتاق سر کردیم💚 روایتے از همسرِ↓ ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄