🤔🦋
به نام خدا
📚قصه امشب، به به و چه چه ندارد...!!
ذوق زده و با هیجان زیاد دوید جلوی پای دکتر : «پدر بیاین ببینین تو این مجله درباره ی شما چی نوشتن!»
دکتر شیخ موتورش را کنار حیاط گذاشت و مجله را از دست پسر گرفت.
پسر منتظر بود...
پدر گل از گلش بشکفد و برای خبر خوشی که به او داده هدیه ای به او بدهد.
دکتر هرچه بیشتر مقاله را خواند، چهره اش بیشتر در هم رفت! مجله را برگرداند به پسرش. دستی به سرش کشید.
چهره اش اما همچنان گرفته و ناراحت بود.
_پدر ببخشید، چیزِبدی درباره ی شما نوشته بودند؟!»
_«نه پسرم. چیز به ظاهر بدی نبود. اما
حرفی هم نبود که جای خوشحالی باشد.
این ها درباره ی اعمال و رفتار هایی از من
نوشته بودند که وظیفه ی اصلی یک پزشک است. هیچ کدامشان رفتار خاصی
نیست که آدم درباره اش به به و چه چه راه بیندازد.
اینها چیزی نیست جز وظیفه ی اصلی وعادی یک پزشک.
چیزی نیست جز همان رفتارهایی که ما در سوگند نامه ی پزشکی به آن قسم خورده ایم. اصلا باید همه ی پزشکان همین طوری باشند. این دیگه به به و چه چه نداره.....»
📚برشی ازص63و64 کتاب « فریاد در تاکستان» خاطرات دکتر شیخ، نوشته محمد خسروی راد
@resane_khoda110
🕊درود خدا به روح بلند این بزرگ مرد
🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#یارمهربان
شبتون نورانی 🌙✨