به یاد غواصان شهید به یادغواصی که بی سر به ملاقات خدا رفت مگر تا بحال بدون لطف تو زندگي کرده‌ام!؟  از دفترچه خصوصي شهيد:  بسمه تعالي  دوشنبه ۱۴ تير ۱۳۶۳. باز هم خدا توفيقي عنايت کرد و لطف بي‌پايانش را نصيبم نمود تا باز هم به حساب و کتاب بپردازم، قبل از اينکه دچار حساب و کتاب آخرت شوم. راستي چقدر نعمت بزرگي است که انسان توفيق خلوت با خود و خدا را پيدا کند.  خدايا، تو را شکر از اين که هر چندوقت يکبار، هنگامي که در مسائل مختلف غوطه ‌ور شده‌ام و مشکلات از همه طرف فشار وارد مي‌‌آورند و مرا از خود بي‌‌خود کرده‌اند،ياد تو مي‌‌افتم.  خداياهميشه تا وقتي که زنده‌ام دلم را به ياد خودت زنده بدار. آمين...  باز مدتي غافل شده‌ام، لاي اين دفتر را باز نکرده‌ام که چيزي بنويسم.آخر خدايا خجالت مي‌‌کشم زير درگاهت قلم را روي کاغذ بگذارم و خواسته باشم کارهايم را روي کاغذ بياورم در حالي که هيچ عمل صالحي انجام نداده‌ام که به آن اميدوار باشم و آن را بنويسم.  مدتي است که از قافله شب زنده ‌داران بي‌نصيب مانده‌ام و از برخاستن در دل شب و سر به سجده گذاشتن محروم شده‌ام، واين يک مسئله بسيار ناراحت کننده است.  خدايا اما اين امر را نيز متوجه هستم که تا انسان از جان و دل خواستار عملي نباشد نمي‌تواند آن را به‌خوبي انجام دهد،اما چه کنم!!چشم اميدم به توست، توفيق را از تو خواهانم،مگر تا به‌حال بدون لطف تو زندگي کرده‌ام!! حاشا که هرگز اين چنين نيست و مباد، حال نيز خدايا اميدم به لطف توست،خدايا توفيق عبادت خالصانه و بي‌ريا راعطا بفرما،خدايا اعمال اين حقير را در راه رضاي خودت قرار بده ▶️ @Revayaat_ir