گاهی شک میکنم گاهی در مسلمانی خودم شک میکنم اینکه اینجا در آسودگی میخوابم گرما و سرما برایم فرقی نمی‌کند، در هرصورت آسایش دارم اما کمی آن طرف‌تر مسلمانانی هستند که در چادر زندگی میکنند زمستان نزدیک است و هوا سرد، شاید شب ها با لرز و سرما میخوابند آنچنان جای نرم و آسوده ای هم ندارند اینها را هم اگر داشته باشند هرزچندگاهی صدای انفجاری آنها را از خواب می‌پراند شاید مادری هرشب تا صبح حواسش به فرزنداش است تا لحظه ی بمباران سنگکوب نکند چون کم نداشتیم کودکانی که از ترس انفجار جان خود را از دست دادند... من از لحاظ خوردنی و نوشیدنی مشکلی ندارم هرچه بخواهم فراهم است اما کمی آن طرف تر از کشورم مردمانی هستند که شاید چند وعده غذا نخورده اند شاید اصلا طعم خیلی از غذاهایی را که قبلا میخورده اند فراموش کرده اند شاید تشنگی موجب شده مادری شیر آنچنانی نداشته باشد و فرزند شیرخواره اش سوء تغذیه گرفته باشد و هزاران شاید دیگری که الان در غزه و لبنان و پاکستان و ... در حال وقوع است مسلمانی مگر نه این است که پیامبراسلام(ص) فرمودند: اگر کسی صدای استغاثه مسلمانی را بشنود و به او کمک نکند از ما نیست...