مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش ... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم ... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت خیلی دوستت دارم میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود همسر شهید براے رسیدن و ازدواج با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به خـــدا چله مےگیرد . ⊱┈──╌♥️╌──┈⊰ @Revayateeshg