قرار بر همْپیمانے بود، تا همراه هم این مسیرے که هجرت کردید را به سرانجام برسانید.
مشکلات کم نبودند، و نه کوچک که گاه بزرگتر از توان
اما شما همْعهد بودید، همت کردید به ایستادگے و مقاومت، که در این مسیر پا نگذاشتهاید به بطالت و برگهها سیاه نکردید، و قلمها نتراشیدید به سیاهه کردن و دورانداختن از فرط بـے فایدگے...
که صبر پیشه کردید و رضایت دادید به رضاے خالق علم و قلم؛ و درخت صبرتان شکوفه کرده
شکوفه هایـےکه از فرط زیبایـے هوش از سر مےبرد و رایحهء این ثمرهے زیبا و پرفایده عالَمے را درنوردیده...
که این ثمره جز با صبر جمیلتان سر برنمےآورد، و شر را تبدیل به خیر و آسانے نمےکرد...
این تلاش میسر شد با رفیقِ راهے همراه، که یاد خدا و زمزمهے نام او را در ذهن و دلتان، چون چراغے فروزنده نگاه داشته و دل را در این مسیر قرص کرده
تا استوارتر علم و قلم را به خدمت پروردگار عالمیان بگیرید.
آرے؛ روزگاران بدون آن همسفر سختتر مےگذشت، بار مشکلات عظیم تر بود و انگار رسیدن به مقصد رویایـے....
و این رویا به حقیقت پیوست از بدو هجرتتان در راه ربّ...