🔷حتی عشق برای فروش❗️ 🔹امروزه بازار زمان و مکان ندارد و با چند سرچ و کلیک ساده خرید و فروش انجام می شود(که اتفاق بدی نیست). اما تجرد بازار فقط محدود به زمان و مکان نیست و از هرگونه مرز عقلی، اخلاقی و انسانی تهی شده است و هر چیزی کالا پدانشته می شود. 🔹بازار(سرمایه‌داران) با شلاق و طنابِ اعداد هر چیزی را به اسارت قیمت در می آورد. اگر در جامعه ای این اتفاق رخ دهد دیگر جامعه دارای بازار نیست بلکه جامعه‌ی بازار پدیدار می‌شود. 🔹این ماجرا به جایی می رسد که علاوه بر خرید و فروش قوانین و ارزش ها و زیر پا گذاشتن آن ها حتی احساسات، عواطف انسانی و روابط انسانی نیز مانند دوستی به شکل نمادین فروخته می شود. رفتار و حرکات دوستانه را در ازای پول انجام می دهند اما این رفتار خالی از روح و معناست. 🔹وقتی قدرت اعداد پول بر حقوق اولیه انسانی، ارزش‌ها واحساسات حاکم شد این منطق که هر چیزی قیمتی دارد متولد می‌شود و واقعیت پیدا می کند. زمانی که دیگر همه چیز های خوب پولی شد پول مساوی بت بزرگ، حقوق انسانی، عقل و عشق است. 🔹برای انسانیت و از دست نرفتن معنای رفتار ها و برابری و حقوق همگانی، باید برای بازار مرزهایی مشخص شود. برای شروع تحقیق درباره مرزها دو توصیه می شود : 1. بخش مکاسب محرمه فقه 2. کتاب آنچه با پول نمی خرید(مایکل سندل) ✍🏻 حسين گچ کوبان @Rezvaninstitute