ست بوده باشد و اینگونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم کلى است و مصداق جزئى است:
مثلا در آیه 7 سوره حشر مى خوانیم ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا: هر چه پیامبر براى شما مى آورد بگیرید و هر چه از آن نهى مى کند خود دارى کنید.
این آیه یک حکم کلى در باره لزوم پیروى از فرمانهاى پیامبر ص بیان مى کند در حالى که مورد نزول آن اموالى است که از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان مى افتد (و اصطلاحا به آن فى ء گفته مى شود).
و نیز در آیه 233 سوره بقره یک قانون کلى به صورت لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها: هیچ کس بیش از آنچه قدرت دارد تکلیف نمى شود بیان شده در حالى که مورد آیه در باره اجرت زنان شیرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانایى خود به آنها اجرت بدهد، ولى آیا ورود آیه در چنین مورد خاصى مى تواند جلو عمومیت این قانون (عدم تکلیف به ما لا یطاق) را بگیرد؟! خلاصه اینکه: آیه در ضمن آیات جهاد وارد شده ولى مى گوید: هر در آمدى از هر موردى عاید شما شود که یکى از آنها غنائم جنگى است خمس آن را بپردازید مخصوصا ما موصوله و شی ء که دو کلمه عام و بدون هیچ گونه قید و شرطند این موضوع را تایید مى کنند.
تفسیر نمونه، ج 7، ص: 176
منبع سایت پرسمان