🔹سورۀ باران🔹 ماییم و داغ شام غریبان دیگری تا خیمه آمده غم هجران دیگری لبریز گریه‌ایم که از چشم آسمان نازل شده‌ست سورۀ باران دیگری رفتی که باز راه نیفتند بی‌پناه با دست‌های بسته اسیران دیگری رفتی که چشم دشت نبیند رها شده‌ست در دست باد موی پریشان دیگری سر داده‌ای که باز نبینی به روی نی رفته‌ست پیش چشم تو قرآن دیگری می‌شد هزار بار فدای مسیر دوست در پیکر تو بود اگر جان دیگری می‌خواستی که سر نگذاری به وقت مرگ جز دامن حسین به دامان دیگری :: در گوشه و کنار همین شهر باز هم دارد حسین فاطمه یاران دیگری یک لحظه هم سلاح تو روی زمین نماند دارد حرم همیشه نگهبان دیگری 🖊 سیدعلیرضا شفیعی