🔷 خطاهای شناختی گاهی برخی باورها و شناخت ها سبب تلاطم در زندگی شده و حتی عملکرد و تعامل اجتماعی را هم، جهتمندی میکند که با اصلاح آنها میتوان آرامش و موفقیت را تجربه نمود. برخی عبارتند از: 🔹ذهن‌خوانی تصور میکند که بدون شواهد کافی میداند که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است”. 🔹پیش‌گویی پیش بینی می کند که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی او را تهدید میکند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”. 🔹 فاجعه‌سازی معتقد است هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح میشود اگر در دانشگاه قبول نشوم” 🔹برچسب زدن به خودش یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهد. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”. 🔹 نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت مدعی هست که کارهای مثبت خودش یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”. 🔹 فیلتر منفی تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بیند و به جنبه های مثبت توجه نمی کند. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”. 🔹 تعمیم افراطی بر پایه یک حادثه، الگوهای کلی منفی را استنباط میکند. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کارها شکست میخورم”. 🔹 تفکر دوقطبی به وقایع پیرامون و انسانهای اطراف با دید همه یا هیچ نگاه میکند. مثل : ”همه مرا طرد میکنند” یا همه وقتم تلف شد“. 🔹 باید اندیشی به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کند. بیشتر آنها را بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر میکند. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”. 🔹 شخصی‌سازی علت بروز حوادث منفی را به خودش نسبت میدهد و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده میگیرد. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”. 🔹 سرزنش‌گری دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود میداند و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارش را نیز فراموش میکند. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من میشوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”. 🔹 مقایسه‌های نا عادلانه حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کند. خودش را با کسانی مقایسه می کند که از او برترند و به این نتیجه می رسد که آدم حقیری هست. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”. 🔹 تاسف‌گرایی (کشکول ای کاش) به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کند که از دستش بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشد که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کرد. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”. 🔹چی می‌شد اگر دائم از خودش سوال می کند چی میشود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمیشود . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی میشود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی میشود اگر نفسم در سینه حبس شود؟” 🔹 استدلال هیجانی از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده میکند. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."