زن، کریمه‌ی الهی خداوند انسان را از گل آفرید و از روح خود در آن دمید. زن و مرد در انسانیت هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. تفاوت در ساختار و ویژگی‌های آن دو است. خداوند هرکدام از زن و مرد را به‌تناسب جایگاه و نقشی که در زندگی و جامعه دارند خلق کرده. مرد را نان‌آور خانواده و ناگزیر به انجام کارهای سخت و دشوار نموده، به همین دلیل دارای بدنی قوی‌تر و اندامی درشت‌تر از زن آفریده است؛ همچنین زن چون دارای مسئولیت مادری است، باید کانون محبت و عاطفه باشد، ظریف و بااحساس خلق نموده. زن و مرد در پیشگاه الهی یکسان‌اند و خداوند در قرآن می‌فرماید: «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللّهِ اَتقاکُم. به‌درستی که گرامی‌ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست.» (حجرات، آیه ۱۳) بنابراین ملاک کرامت انسانی در نزد خداوند، تقوای الهی است، نه زن یا مرد بودن. دراین‌بین، زن به دلیل لطافت و جذابیت، همواره بیشتر موردتوجه بوده است. همان‌طور که ذکر شد خداوند این ویژگی را در وجود او نهادینه کرده است تا بتواند به همسر و فرزندانش عشق بورزد و آنان را از محبت سیراب نماید. تا هم مرد در عرصه‌ی اجتماع به دنبال محبت نگردد و با آرامش روحی به دنبال کسب روزی حلال باشد و هم فرزندان پناهگاه امنی برای دریافت محبت داشته باشند و از آغوش گرم و نوازش‌هایش بهره ببرند. زن با ابراز محبت به اعضای خانواده، نه‌تنها به آن‌ها از سرچشمه‌ی مهر خود می‌نوشاند، بلکه خود نیز تعالی و رشد می‌یابد؛ زیرا محبت به همسر و پرورش فرزندان سبب رشد اخلاقی و ارزش و کرامت انسانی او می‌شود. همانند درختی که بر سر دیگران سایه می‌افکند، هرچه این سایه گسترده‌تر باشد، وجودش ارزشمندتر تلقی می‌شود و همه دربی حفظ و حراست از او هستند تا آن را از گزند آسیب‌ها حفظ کنند. زنی که ارزش وجودی خود را بشناسد از این گوهر گران‌بها در مسیر صحیح استفاده می‌کند، اما زنان و دخترانی که منزلت خود را نشناخته، خود را ابزاری برای بهره‌مندی دیگران، می‌پندارد، سعی می‌کند از ظرافت و لطافت زنانه‌شان برای جلوه‌گری و دلبری در اجتماع استفاده کنند، غافل از اینکه خود را بازیچه‌ی مردان هوسران کرده و مروارید وجودشان را به‌رایگان در اختیار آنان قرار داده‌اند. دین اسلام چنان جایگاهی برای زن قائل است که برای بهره‌مندی و تمتع مرد از او، پرداخت مهریه را واجب می‌داند؛ از طرف دیگر نفقه‌ی زن را به عهده‌ی مرد قرار داده است تا زن مجبور نباشد برای کسب روزی خود را به مشقت بیندازد. در همه‌ی این دستورات، حفظ امنیت روانی و اجتماعی زن و حفظ کرامت انسانی او لحاظ شده است؛ زیرا هنگامی‌که زن دغدغه‌ی کسب روزی را نداشته باشد هم ازلحاظ روحی و روانی در آرامش به سر می‌برد، هم نیازی به اینکه در اجتماع حضور بیابد و در معرض خطرات و آسیب‌ها قرار گیرد ندارد. بااین‌وجود، اگر مجبور باشد برای کسب درآمد یا فعالیت‌های اجتماعی در جامعه حاضر شود، اسلام مانع نمی‌شود؛ بلکه حجاب را برای محافظت از او در برابر چشمان ناپاک و آزار مردان مزاحم، توصیه می‌کند. چنانکه می‌فرماید: «یامبر به همسران و دخترانت و زنان مسلمان سفارش کن که با چادرهایشان خود را کامل بپوشانند، این برای آنکه آنان را به پاک‌دامنی بشناسند و اذیتشان نکنند بهتر است.» (نساء، آیه ۵۹) بنابراین پوشیدگی زن نشان‌دهنده‌ی عفت او و بیانگر این مطلب است که مردان متوجه شوند، او مایل نیست خود را به آنان عرضه کند. طبعاً چنین زنی کمتر در معرض آسیب قرار می‌گیرد و امنیت روانی و اجتماعی بیشتری خواهد داشت. این توقع که برخی از زنان خود را در معرض نمایش نامحرم قرار می‌دهند و سپس انتظار دارند به آن‌ها تعرض نشود یا اینکه پلیس، امنیت آن‌ها را تأمین کند، خواسته‌ی نابجایی است؛ زیرا هر کنشی واکنشی دربی دارد. طبیعتاً تحریک دیگران، آزار آن‌ها را در پی خواهد داشت. به نظر می‌رسد اکثر زنانی که در جامعه به جلوه‌گری و خودنمایی می‌پردازند از ارزش گوهر ناب وجودشان غافل هستند. آنان به هدف خداوند از آفرینش زن پی نبرده‌اند و به جایگاه و منزلتی که برای آن‌ها قائل است، واقف نیستند؛ به همین دلیل برخی از زن بودن خود محزون‌اند و به مردوارگی رو آورده‌اند و کارهای کاملاً مردانه انجام می‌دهند، عده‌ای هم از زنانگی خود به‌عنوان ابزاری برای کسب درآمد و یا جلب‌توجه بهره می‌برند.