«از مامان بگو» چگونه توانست روایتی صحیح از خانواده ایرانی انجام دهد؟ خانواده در جامعه ایرانی-اسلامی سنگ بنا و ستونی است که سایر نهادها روی آن بنا می شوند، جایی که اگر ویرانه شود چیزی از ساختارهای کلان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دیگر نیز باقی نخواهد ماند. روایت صحیح خانواده و تقویت آن یکی از مهمترین رسالت های تلویزیون است، کاری که از سالها پیش در فرم‌های مختلف برنامه سازی و سریال تلاش نموده در جهت آن حرکت کند و گاها نتیجه عکس داده است. برنامه «از مامان بگو» که در ماه مبارک رمضان برنامه پس از افطار شبکه دو شده یکی از معدود برنامه های خانواده محور است که انگار قدم در راهی درست در روایت خانواده ایرانی گذاشته است. یکی از مشکلات همیشگی برنامه های خانواده محور فرو افتادن در دام انگاره های روانشناختی، تبلیغ سبک زندگی شمال شهری و طبقه متوسط به بالا و آموزش های روتین آشپزی و... است، طبعیتا در دل چنین برنامه هایی زنان خانه دار، زنان روستایی، زنان از ونک به پایین تهرانی، زنان شهرستانی و زنان شاغل در بخش های غیرنخبگانی خود را غریبه احساس می کنند. اما در برنامه از مامان بگو با روایت دیگری از خانواده و روایت مادر و مادرانگی مواجه هستیم، روایت هایی که از مادرهای جامعه می شود لزوما مادران پزشک و مهندس و دارای مسولیت های سیاسی نیستند، مادرانی هستند از دل جامعه، از کف جامعه که در خانه مادری کرده اند و فرزندان شایسته تحویل جامعه داده اند. «از مادری که کشاورزی می‌کند اما مادر هم هست» و «از دختری که به لطف حمایت خانواده اش عروسک می سازد و می فروشد» و» زنی که مادر است و آشپز هم هست» . این همان روایت مغفول از مادر است، از مادرانگی است، مادرهایی که جامعه را می سازند اما هیچگاه دیده نمی شوند، مادرهایی که ستون خانواده اند و جامعه ساز. این غریبه نبودن با فضای خانواده ایرانی از همان تیتراژ شروع میشود جایی که نماهایی از مادرانی می بینیم که در حال کار خانه اند، مادرانی معمولی اند و در حال کمک رتق و فتق امور خانه‌ اند اما متوقف در آن نیستند. از همان تیتراژ برنامه نماهایی از مادرانگی می‌بینیم که در ذهن همه ما آشناست، اما سالها در قاب تلوزیون غریبه بوده اند. نماهایی به خوشمزگی آش نذری جمعی مادرها به خنکا وشیرنی شعله زرد مادرها و طراوت آب جاروی صبحگاه کوچه ها. از مامان بگو روایت مادرانگی و مادر بودن است،برنامه ای که از روایت روتین آشپزی و روانشناختی خانواده عبور کرده و خانواده را نه از بعد آسيب هایش بلکه از نقطه قوت و انسان سازش می بیند، برنامه ای که خانواده را از نقطه ایجابی روایت می کند نه سلبی. «از مامان بگو» حرکتی است تحولی در روایت زندگی و خانواده ایرانی، از پیوندهای خانوادگی که حاصلش رشد و تعالی جمعی است، برنامه ای که از تهران عبور کرده است و مادران موفق و فرزندان تربیت شده اشان را از دل روستاهای دور افتاده جنوب و شمال و شرق کشور پیدا کرده است. از مامان بگو برنامه روانشناختی نیست، برنامه اشپزی و آموزش راه و رسم موفقیت هم نیست، روایت درست از خانواده ایرانی است که همه مردم در ته نشست های ذهنی خود شیرینی آن را به خاطر دارند و سالها در قاب رسانه بیگانه بوده است، از مامان بگو برای ما «آنچه خود داشت بیگانه تمنا میکرد» را یادآوری می کند، یادآوری خانواده ایرانی و آرامش گفتن واژه مامان، یادآور شعف درونی بعد از دیدن مامان پس از زنگ خوردن گوشی. 🇵🇸 @Roshangari_ir