✅ بله اگر طلبه یا پزشک همه توان و زمان خود را به این گونه کارها اختصاص نداده باشد و این قبیل خدمات اجتماعی را در کنار وظایف حوزوی یا پزشکی قرار دهد؛ بسیار مطلوب است. مانند مراجع عظام تقلید که در کنار انجام وظایف حوزوی در حد عالی، بیمارستان و خیریه هم تاسیس کردهاند و به مستمندان و محرومان رسیدگی میکنند.
توجه داریم که این کارهای پسندیده ایمانی، قطعا به عنوان پیشران اخلاقی و معنوی و نیز الگوسازی برای جامعه مفید است یعنی روحانی باید بیش از دیگران به توصیههای ایمانی پایبند باشد و پیش از دیگران بدان اهتمام نشان دهد؛ امّا این نقشها نباید با هویّت طلبگی اشتباه گرفته شود و طلاب از کارویژه اصلی خود غفلت کنند؛ همانگونه که یک پزشک نباید از کارویژه اصلی خود غفلت کند و به جای پزشکی به این مقوله کارها بپردازد. ثمره بحث اینجا معلوم میشود که طلبه جهادیای که به هویت اصیل خود آگاه است کار جهادی را مقدمه ایفای رسالت اصلی خود یعنی اسلامشناسی و نهادینه کردن اسلام در جامعه قرار میدهد ولی طلبه جهادیای که به این حقیقت بیتوجه است ممکن است به مرور همه کارویژههای اصلی خود را فراموش کند و از هویّت اصیل خود در همه وظایف طلبگی خارج شود.
✅ ارزش فعالیتهای طلبگی
در فرهنگ اسلامی، رتبه خدمات اجتماعی نرم از خدمات سخت برتر دانسته شده و مداد علما از دماء شهدا برتر معرفی شده و کار دل بر کار گل مقدم دانسته شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسیدگی امور یتیمان توصیه فراوان داشتند. اما کسی را که سرپرست معنوی خود را از دست داده از کسی که سرپرست مادی و نانآور خود را از دست داده یتیمتر دانستهاند.
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى. (احتجاج طبرسی؛ ج۱، ص۱۶)
شاخص «تحصیلات تخصصی حوزوی» وضعیت کارمندان ادارات را هم معلوم میسازد. کارمندان ادارات - حوزوی یا غیرحوزوی - اگر در کنار فعالیتهای صرفا اداری خود به کار طلبگی مانند تبلیغ و تدریس و تحقیق و فعالیتهای نرم فرهنگی اشتغال دارند حوزوی، وگرنه کارمندند.
با داشتن این شاخص، معلوم میشود «تبلیغ دین در سطح عمومی» که به تحصیلات تخصصی علوم اسلامی نیاز ندارد کارویژه طلبگی نیست؛ زیرا هر انسان مومنی موظف است مبلغ دین اسلام باشد. یک پزشک یا یک کاسب مومن متعهد انقلابی، با زندگی مومنانه و اخلاق خوش خود مردم را به اسلام جذب میکنند؛ ولی کار آنها طلبگی نیست. یک طلبه هم در اردوی جهادی یا در حین خدمت خالصانه به محرومان و آسیبدیدگان به تبلیغ عمومی دین میپردازد و کار طلبگی نمیکند.
برادر عزیزتر از جانم «علی مهدیان» که هم اهل کار جهادی و خیریه است و به بیلزدن و تیکشیدن در بیمارستان افتخار میکند و هم در عالم طلبگی اهل علم و بیان و بنان و فاضل و تواناست در تعریف طلبگی به «امامت و راهبری جامعه» اشاره کرده و طلبه را بدان منحصر ساخته است.
من نگاه این برادر عزیزم را میستایم ولی گوشزد میکنم که این تعریف تنگتر از دایره واسع صنف طلبگی است و تنها فرد اعلا و اکمل آن را در بر میگیرد. اگر طلبگی را در راهبری و جلوداری و پیشرانی جامعه منحصر بدانیم امثال علامه طباطبایی را که به کار تحقیق در علوم اسلامی میپرداختند نباید به واقع روحانی بشناسیم و این البته قابل التزام نیست.
مهدیان نوشته است: «خدمت و کار خیر و پژوهش و سخنرانی و حتی کار علمی همه لازمه امامت و مدیریت جامعه است برای قیام لله و اقامه حق و عدل».
این همه درست است اما متذکر میشوم که اگر این موضوع را تعریف روحانیت تلقی کنیم باید سردار سلیمانی را هم طلبه و روحانی بدانیم زیرا در کار مدیریت و امامت جامعه و امر اقامه توحید و عدالت از بسیاری جلوتر بود. نقش امامت و راهبری جامعه آنهم به سوی مقاصد دینی آنجا که با تحصیلات تخصصی علوم اسلامی گره میخورد شان طلبگی است؛ آنهم یکی از شئون طلبگی نه همه حقیقت آن.
غایت طلبگی اقامه دین، راهبری اجتماعی و مدیریت همه شئون و نظامات بر اساس دین است این کاملا درست. بر این اساس نهاد عالمان دین شکل گرفته که با تحصیل علوم دینی و اشراف بر محتوای اسلام این کار بزرگ را انجام دهند. بنابراین تحصیلات تخصصی علوم دینی رو به سوی غایت تحقق اسلام است.