بعد از مرگ کاظم رشتی قره العین رهبری و مدیریت فکری گروهی از بابیه را به عهده گرفت تا با قتل ملا محمد تقی عمویش که مجتهدقزوین بودومخالف سرسخت بابی گری ، اولین اقدام تروریستی خودشان را انجام دهند وبا استناد به این حدیث جعلی بود: هر کس شیعه خالص ما (از جمله مقصود شیخ احمد احسائی)را ناسزا بگوید، چنان است که پیغمبر خدا را ناسرا گفته باشد و دشنام دهنده پیامبر، کافر و نجس و خونش مباح است (نور محمدی، ۱۳۸۱: ص ۱۰۰). از جنایات قره العین و همراهان او در این فاجعه آن بود که نه رو در رو، بلکه در حال سجده و عبادت، آن فرد کهنسال را کشتند و فرصت مبارزه مردانه یا اتمام حجت و صحبتی را به او ندادند، به این ترتیب که: وقتی نزدیک صبح شد، ملا محمد تقی طبق معمول از نیمه‌های شب به عبادت و تضرع در مسجد پرداخت.در آن هنگام هم سر به سجده و مناجات خمس عشر را در نهایت خضوع و خشوع می‌خواند و می‌گریست. چند نفر از بابیه داخل مسجد شدند و ابتدا نیزه به گردنش زدند که ملا محمد تقی تعرضی نکرد. وقتی زخم دوم را زدند او سر از سجده برداشت و فرمود: «چرا مرا می‌کشید؟» آن‌ها در پاسخ به این سؤال، (نهایت منطق بابیه را نشان داده و) سرنیزه را به دهانش زدند که دهان شکافته شد. ملا محمد تقی از محراب برخاست، تا خون میان مسجد ریخته نشود. پس تا نزدیکی در مسجد رسید و ضعف بر او غلبه کرد و افتاد و غش کرد، در حالی که در خون خود، غوطه ور بود… تا دو روز زنده بود و درست قدرت بر سخن گفتن نداشت (به سبب شکافته شدن دهان) و بسیار تشنه می‌شد و قدرت بر آشامیدن هم نداشت، زیرا زخم زبان سوزش بر می‌داشت و طاقت شرب آب نمی‌آورد. اما مکرر یاد تشنگی سیدالشهداء علیه السلام می‌کرد و قطرات اشک از دیدگان خود فرو می‌ریخت و می‌فرمود: «یا اباعبدالله! جانم به فدای تو! آیا از تشنگی بر تو چه گذشت.؟!‏‏‏» (تنکابنی، همان: ص۶۸). نقل است که اورا شهید ثالث نامیدند، زیرا بعد از چند سال از شهادتش، جسد ایشان را بدون تغییری مشاهده کردند (نورمحمدی، همان: ص ۱۰۲). از این شهید تألیفات بسیاری برجای مانده ========================= یا الله یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی للهم عجل لولیک الفرج برای افزایش آمادگی، بصیرت و هوشیاری خود و دیگران به کانال زیر👇 بپیوندید و دیگران را هم پیوند دهید. https://eitaa.com/SLAM42