. مشو از نفس ایمن تا توانی آرمید آنجا که بیم این‌جهانی، می‌شود یکسر امید آنجا مگیر آرام اینجا، تا توانی آرمید آنجا که هرکس گشت کاهل، روی آسایش ندید آنجا ندارم با سیه‌کاری ز محشر بیم رسوایی که از خجلت نخواهد نامۀ من شد سفید آنجا از آن خون بر سر تیغ شهادت می‌شود اینجا که چون گل، سرخ‌رو از خاک می‌خیزد شهید آنجا غریبی ناگوار از قطع اسباب است بر مردم نبیند روی غربت هرکه رخت خود کشید آنجا نخورد اینجا ز غفلت هرکه روی دست از دنیا نخواهد از ندامت پشت دست خود گزید آنجا ز خاموشی گذارد هرکه اینجا بر جگر دندان به جنت می‌تواند رفت بی گفت‌وشنید آنجا کسی کز سایه‌اش اینجا نیاسود آتشین مغزی کجا در سایۀ طوبی تواند واکشید آنجا؟ چو خود را یافتی، در توست هر مطلب که می‌جویی به خود هرکس رسید اینجا، به آسانی رسید آنجا ز دل باشد، گشادی هست اگر در حشر جان‌ها را که عقل از اندرون خانه می‌دارد کلید آنجا مشو صائب ز آه و ناله غافل تا نفس داری که آه سرد اینجا، سایه‌ها دارد ز بید آنجا 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏💠سیره‌ی پیغمبر این است که با فقرا و ضعفا و مانند این‌ها کنار می‌آمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمیتی نمی‌داد. ۱۳۹۸/۱۰/۰۳ ☀️(مدظله‌العالی) ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷