خوانش غزل۳۳۱.mp3
1.17M
خوانش غزل ۳۳۱ به تیغم گر کشد دستش نگیرم وگر تیرم زند منت پذیرم کمان ابروی ما را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم غم گیتی که از پایم در آورد به جز ساغر که باشد دستگیرم برآی ای آفتاب صبح امید که در دست شب هجران اسیرم به فریادم رس ای پیر خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم به گیسوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ز‌ بام عرش می آید صفیرم بسوز این خرقه تقوا تو حافظ که گر آتش شوم در وی نگیرم 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠حرکت خواص به دنبال خود حرکت عوام را می‌آورد، ماجرای کوفه اینجوریه دیگه، نامه نوشتند به امام حسین، حضرت هم مسلم ابن عقیل را فرستاد، گفت من این را میفرستم اگر خبر داد به من که وضع خوب است، خود من هم خواهم آمد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰ ☀️ (مدظله‌العالی) —————————‏ ‏🇮🇷 مجموعه‌ی فرهنگی سنگر 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷 ‏🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷