‍ ‍ پست وارده: خانه آقای علی کریمی را با خانه شهید عجمیان مقایسه کنید. قصر علی کریمی که خودم در آن برای نصب دکور کارگری کردم ، خانه کسی است که با تولید «هیچ» به چنین کاخی دست یافته است. اما خانه شهید عجمیان خانه کارگر و کارگر زاده ای که در سیستم بیمار سرمایه داری جاری در کشور، به قیمت جان و سلامتی این چهار خشت آجر را در قهقرایی ترین بخش شهر روی هم گذاشته . اولی سفره نشین شیوخ است و به لطف ضعف فاهمه عوام، شناخته شده. در شرف دومی همین بس که آنقدر شرافت دارد که با تمام محرومیتهای تحمیلی اش، ‌پای آرمانهای خود جان می‌دهد. حالا کدام یک حق شوریدن دارند؟ مطالبه «نه به حجاب اجباری» مطالبه مرفهین بود . ارتباطی با مشکلات اصلی و ریشه ای جامعه ما نداشت . فقر، گرانی روزافزون، تنگنای معیشت، بی کاری، سقوط اخلاق متاثر از بحران های اقتصادی، بالانشینی نالایقان، تسلط فضای مجازی، شکاف طبقاتی و... دردهایی هستند که شاید مرفهین آنرا در انشا و املا خوانده و نوشته باشند ولی اقتضائا درگیر آن نبوده و نیستند. گاهی مردم ناآگاهانه خود را در جبهه مطالبات لاکچری مرفهمین خرج می کنند غافل از آنکه این تحرکات و آشوبها، ربطی به دردهای آنان ندارد. در واقع جماعت عافیت طلب قربانیان همیشگی را برای کسب منافع مبتذل خود به میدان می کشند و برخی از مردم محروم چون هراز گاهی فرصت مخالفت با سیستم پر از ضعف و بی عدالتی را یافته اند، خشم خود را با شعار و شلوغی تخلیه می‌کنند، گمان میبرند در مسیر درست هستند. که البته چنین نیست. چون آن جریان برنامه ریزی شده ، بیانگر دردهای بی شمار آنها نیست. آشوبها کجا از دردهای طبقه متوسط، طبقه کارگر، ستمدیدگان و صفوف آخر دم زده؟ در کجا از رنج مردم مناطق جنگ زده، تحصیل کردگان بی کار یا شاغل در شرایط نامناسب، رنج بی پایان کارگران تحت سیستم شبه تایلوریستی حاکم در بخش خصوصی، بی سامانی نهاد آموزش و پرورش، پاندول شدن ملت میان اصلاح طلب و اصولگرا و...شعاری داده؟؟ آشوبی که سقف خواسته اش غذاخوری مختلط بود و با برخورداری از ادبیات چارواداری، ساحت دانشگاههای برند را آلوده و عفت عمومی را جریحه دار کرد، در اصل دهن کجی و حمله بهره مندان و مرفهین است علیه انبوه مردم مستضعف. مردم واقعی، دغدغه تامین نان شب دارند. دغدغه تامین مسکن، شغل مناسب، ثبات اقتصادی، دغدغه رهایی از دست گروهی از مسوولین نالایق که گویا پیوسته یک منصب ثابت از این مملکت طلبکارند. تحمیل هزینه این شورشها به مردم دردمند، جنایتی نابخشودنی ست. فساد ساختاری، تبعیض، عوامل ایجاد شکافهای طبقاتی، ومبارزه با حضور مدام و بدخاصیت کسانی شود که از کرسی نمایندگی مجلس به وزارت از وزارت به معاونت از معاونت به مشاورت و... منصوب میشوند و دست آخر خزانه داری آمریکا آمار ثروت سرقتی شان را لو می‌دهد. همان ها که روزی بازجویان بددهان بودند و امروز بیانیه مشفقانه برای ملت صادر می کنند... پتانسیل اعتراضی مردم در جهت رفع این امور باید صرف شود نه در جهت تأمین منویات مشتی سرمایه دار سیری ناپذیر. رفع این ستمهاست که زندگی ملت را دگرگون می کند نه برداشتن حجاب . در سایه رانت خواری و پول محوری رایج در ایران، اکنون تنها یک کار مانده و آنهم کشف حجاب است تا پازل عشرت مرفهین تامین گردد و پس از خوردن از آخور انقلاب و فربه شدن، حالا شاکی اند که چرا عشرتشان کامل نیست. حجاب هم لابد یونیفورم امل ها و پایین شهری هاست!! و لاکچری بازها را چه به این فیگورهای ارتجاعی؟؟! چرا قشر مستضعف پای آمال سرمایه داران قربانی شود و بها بدهد؟ تا کی؟ دردهای مذکور آنقدر اساسی هستند که نمیتوان آنها را ذیل شعار های جنسیتی و جزیی معنا کرد. این شوریدن، دهن کجی متمولین علیه ضعفاست. https://eitaa.com/SAmarashi