دست روی دلم نگذار زمستان!
نه سوز تو به گرد سوز روزهای سرد فراق می رسد، نه بلندی یلدای تو به بلندی شبهای انتظار
من و تو شبیه هم میشویم بهار
همان بهاری که مسیح نزول میکند و نماز میگذارد به امامت آن موعودی که آمدنش را انبیاء وعده کردهاند و اولیاء
و تو ای خورشید
هر وقت از این حوالی عبور کردی، به این فانوسهای حوصله نگاه کن که ما به چشمهایمان آویختهایم
ما به شوق دستهای گرم تو سرمای فراق را به جان میخریم
اللهم عجل لولیک الفرج