📝🍃خـاطـراتِ شہـید... یک روز که من و کمیل رفتیم بیرون، بهم گفت: مےخوام یه چیزے بهت بگم؛ زمانے که مجرد بودم خواب دیدم که آقایے اومده به خوابم با محاسنِ سفیدِ بلند؛ بهم گفت که سالِ ۸۹ و ۹۰ دوتا اتفاقِ خوب توے زندگیت میوفته که باعثِ عاقبت‌بخیریت میشه.. یکے ازدواجه و یکے دیگه رو‌ هرچے فکر مےکرد یادش نمیومد.. این خواب رو به چندتا از دوستانش هم گفته بود. ما ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ باهم ازدواج کردیم و ایشان در سحرگاهِ ۱۳ شهریور سال ۱۳۹۰ در کردستان منطقهٔ سردشت در ارتفاعاتِ جاسوسانِ بچه‌هاے یگانِ صابرین با گروهکِ منافق پژاک درگیر مےشوند. همرزم و دوستِ کمیل، تیر مےخورد. وقتے کمیل براے کمک و عقب‌کشیدنِ دوستش مےرود، خمپاره‌اے در کنارِ این دو اصابت مےکند و هردوے آن‌ها آسمانے مےشوند. این دو شهید با هم عقدِ اُخُوَّت بسته بودند که در صورتِ شهادت یکے از آن‌ها دیگرے شفاعت کند که هردو شهید شدند و شفیعِ هم... 🌷🕊 📿🌱 🌸🍁 @sabkeShohada @sabkeShohada