من و زمانه
رفته بودم روضه پدری اشک میریخت. دختر کوچکش کنارش بود. طاقت اشکهای پدر را نداشت. اشکهایش را پاک میکرد! دلم به حال حیدر سوخت. دستان کوچک زینب اشکهای حیدر... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭┅───────┅╮ 🆔
@Sahsh1367
╰┅───────┅╯