💥خاطرات جبهه💥 حاج آقا محسن! قبل از عملیات، پیکها با فرمانده گردانها میرفتند و راههای منطقه را برای بردن نیرو یا مهمات یاد میگرفتند. بعضی وقتها که برگه تردد نداشتیم موقع ورود به مقرها یا در ایست بازرسیها و دژبانیهای سختگیر حاج محسن شال سفیدی را که دور کمرش و گاهی هم دور گردنش میبست باز میکرد و خیلی سریع و حرفه ای عمامه ای درست میکرد و روی سرش میگذاشت. باریش بلندی که داشت بچه ها او را به عنوان روحانی جا میزدیم مسئول دژبانی هم سریع مانع را بر میداشت و میگفت: حاج آقا، بفرما و ما عبور می کردیم. 🎙راویان:همرزمان شهید 🌷 🌹بهترین کانال ایتا🌹 -╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه https://eitaa.com/Sajadfaraji