#حکایت
💢دزد
#اموال یا
#اعتقاد!؟
روزی دزدی در
#مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را دزدید
هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها
#کاغذیست که بر آن نوشته است:
خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
اندکی اندیشه کرد
سپس کیسه را به
#صاحبش باز گرداند
دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه
#پول را از دست داد.
دزد کیسه در پاسخ گفت:
صاحب کیسه باور داشت که
#دعا دارایی او را نگهبان است.
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.آن گاه من دزد باورهای او هم بودم.
واین دور از
#انصاف است...!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•