هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
گلِ سرزیبایی رابیرون می‌آوردوموهایم راروی پیشانی تنظیم می‌کند. _این چیه؟! تعدادی از تارها را روی پیشانی‌ام رها می‌گذارد و بقیه راباگلِ‌سربالامی‌زند، سپس می‌گوید:شما تصورکردی یه لحظه از جلوی چشمام کنار می‌رفتی!هرجامیرفتم،بودی!اینوکه خریدم،یکم آروم شدم! کشِ سردرون دستم می‌گذاردوادامه می‌دهد:اینم برای وقتی که موهاتو خواستی ببافی! ازسرشیطنت می‌گویم: میشه موهامو ببافی؟! متعجب می‌گوید:من؟!من بلدنیستم! لب‌هایم راغنچه می‌کنم ومی‌گویم: امتحان کن،شاید تونستی! http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 قبل از اینجا بخونید😍👆 ♥️