مُدافِـعـــــانِ حَــــ ـــریـــم
در حســرت آسمـــــان و بالم مےسوخت با ياد تو بودم و خيـالم مے سوخت من خسته ميـــــان خاڪ ها جا مان
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊 🌹 🌹نـام:مهدی 🌹نـام خانوادگے:نوروزی 🌹محل تولد: کرمانشاه 🌹محل شهادت: العوینات در حومه سامرا 🌹تاریخ تولد: 1361/3/15 🌹تاریخ شهادت: 1393/11/20 🌹وضعیت تأهل: متأهل و داری یک فرزند بنام محمد هادی 🌹نـام پدر: بیژن سومین فرزند خانواده 🌹کیفیت شهادت: راوی:همرزم شهید 🍂از قبل به من گفته بود من دوست دارم شهید بشوم ، من را ببرند کربلا ، تشییع جنازه ام آنجا باشد . بعد شهادت برای تشییع پیکرش مهدی را به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام بردند . 🍂روز 19 دی قرار شد با مهدی برویم در منطقه ای برای شناسایی ، آن روز مهدی گفت می خواهم پیراهن مشکی که با آن در مجلس روضه شرکت کرده ام را بپوشم . 🍂پیراهنش را پوشید و به سمت منطقه ای به نام (اوینات ) در 40 کیلومتری سامرا برای شناسایی رفتیم . ساعت 3 بعد از ظهر بود که به سمت سامرا در حرکت بودیم . در یک کیلومتری دشمن به ما تیر اندازی شد و ما در کمین افتادیم . من در کنار مهدی بودم و به همراه 50 نفر در یک کانال سنگر گرفتیم . 🍂سه چهار مرتبه بلند شدیم و با هم تیر اندازی کردیم تا بتوانیم از سمت دیگر بچه ها را عبور بدهیم که یک لحظه دیدم مهدی تیر خورد و به زمین افتاد . گفتم : مهدی چی شد ؟ گفت : تیر خوردم . 🍂شجاعت مهدی واقعا بی نظیر بود . خون از بدنش می رفت اما بلند شد چند مرتبه ای دوباره تیر اندازی کرد . تا گلوله آخرش را به سمت دشمن شلیک کرد . گلوله ای دیگر برایش نمانده بود . ذکر یا حسین بر لب های مهدی جاری بود . 🍂مهدی در لحظات آخر به من گفت : حواست به بچه ها باشد ، من را رها کن و بچه ها را سالم برگردان . اینجا قتلگاه من است . مهدی با لباس مشکی وارد میدان کارزار شده بود . قبل از عملیات هم به من از شهادتش گفته بود . او وصیت کرد که لباس مشکی اش را همراه او در قبر بگذارم . آخرین کلامی هم که ازش شنیدم ذکر یازهرا سلام الله علیها بود . -------------------- 🌹سن: 32 سالگی 🌹نام جهادی: ملقب به اسد السامراء/شیر سامرا/ 🌹علاقه مند به : در یک کلام مهم ترین علاقه ی شهید مهدی نوروزی ، و بودن بود . چون در کارش خستگی نمی شناخت و همچنین علاقه مند به شهید خسرو پادیده. 🌹فراز مهمی از وصیت نامه: صاحب فرزند پسری به نام شد ، او تنها به چشم یک پسر به نگاه نمی کرد بلکه به چشم و (س) و به فرزند خود نگاه می کرد و همیشه از می خواست که بتواند به عنوان حافظ ارزش و آرمان های نظام باشد. (کپی از معرفی شهیدبا ذکر صلوات آزاد است.) 🌹| @sarbazelashkarim 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊