🍃  یک نفر اسپند دود کرده بود و بلند بلند صلوات می‌فرستاد 💤 کودکی، کفش‌ها را واکس می‌زد 👟 آن یکی حصیر انداخته بود و از زائرها می‌خواست کمی آنجا استراحت کنند ☕ . هرکس کاری می‌کرد و فضا پر بود از حال و هوای حسینی 💚 . می‌گفت اوّلین‌بار که پیاده‌روی اربعین رفتم،  فهمیدم قلبهای حسینی آرام نیستند⚡ هرکسی حتی با اشک، حتی با زمزمه قلب‌های دیگر را دعوت می‌کند به حسینی شدن و به حسینی ماندن ❤ او حالا دوباره بــا شــوق راهی سفر بود 👣 . . . . .   @sarbazelashkarim