🔰زندگینامه شهید ارجاست علیزاده 💐🍃مگر نه اين است كه شهيدان زيستن را تفسيري دوباره كردند و پيروزي را تصوير چند باره ،آري شهيدان معلماني هستند كه الفباي حيات را با خون نوشتند.آري هنوز نداي الله اكبر هزاران شهيد در پهن دشت خوزستان و كوه هاي كردستان به گوشمان ميرسد آواي پاسداراني كه در جزيره مجنون مردانه مقاومت كردند و همچون پاسداران هويزه همه با هم سرخ پيراهن شدند. 🌺🍃و يكي از مناديان اين نغمه شهيد بزرگوارمان ارجاسب عليزاده مي باشد كه در سال 1342در خانواده اي مذهبي در روستاي آرند ديده به جهان گشود هنگاميكه شهيد پاي به عرصه وجود نهاد پدر خود را از دست داده بود وي دوران طفوليت را در دامن مادر گذراند.به علت اينكه پدر خود را از دست داده بود و از نظر وضع مالي در سطح پائيني بودند نتوانست به تحصيل علم بپردازد و هنگاميكه قدرت كار كردن را پيدا كرد دوران نوجواني را به شغل كشاورزي گذراند تا بتواند از اين راه امرار معاش نمايد. و سپس با يكي از بستگان خويش ازدواج نمود و تشكيل خانواده داد و كانون گرم خانواده را با روحيه اي مذهبي و سرشار از ايمان به خدا و اسلام رونق داد و در اين هنگام حرفه بنايي را آموخت و در اين حرفه شروع به كار كرد و خانواده خود را ادامه داد ناگفته نماند كه ثمره زندگي شهيد پنج فرزند است كه 2 تاي آن پسر و 3تا دختر مي باشد. 🌹🍃اما در اول انقلاب با ايمان قوي، عشق به خدا و پيامبر و قرآن و حضرت امام تصميم گرفت كه به نحوي به انقلاب خدمت نمايد و در كليه مراسم يوم الله و مساجد شركت فعال داشت تا اينكه در سال 59كه رژيم عراق به سركردگي آمريكاي جنايتكار خود آهنگ تجاوز به كشورمان را شروع كرد و رژيم بعثي تجاوز را از همه جوانب مرزهاي بين المللي شروع كرد، شهيد عزيزمان تاب مقاومت مظلوميت مردم خرمشهر و آبادان و ديگر مناطق مورد هجوم دشمن را نداشت همراه عشاير غيور راهي مناطق جنگي خوزستان شد و مدتي در آبادان در خطوط مقدم جبهه بروي كارخانه شير پاستوريزه –بهمن شير آبادان با رژيم بعثي به مقابله پرداخت تا اينكه فرمانده آنان به شهادت رسيد و بعد از مدتي مقاومت و حماسه سازيها دوباره به خانه برمي گردد. 🌸🍃ولي مگر مي شود انسانهاي دلباخته را اينطور قانع كرد و دوباره تصميم گرفت كه به ياري رزمندگان بشتابد و بنا به عشق فراواني كه به سپاه پاسداران داشت در تاريخ 61/9/1به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان دهدشت درآمد. و اينجا اولين ماموريت شهيد از طريق سپاه شروع مي شود. ايشان راهي مناطق كردستان ميگردد در منطقه كردستان در جنگهاي پارتيزاني و چريكي با كفار بعثي مي جنگيد و در اين ميان از ناحيه دست و گوش مجروح مي شود و به بيمارستان تبريز و سپس به شيراز انتقال مي يابد و پس از معالجه دست و گوش وي معلول مي شود و بعد از مدتي بهبودي يافت و دوباره  در لشكر 19فجر مشغول خدمت مي شود و مدتي با كفار مي جنگيد و بعد از مأموريت به سپاه پاسداران دهدشت برمي گردد . و بعد از چند ماهي در تيپ مستقل 48فتح استان مشغول خدمت مي شود و در عملياتهاي كربلاي چهار و پنج در يگان دريايي تيپ با دشمن به مبارزه پرداخت و شهيد بار دوم مجروح مي شود و دوباره به بيمارستان انتقال داده مي شود و بعد از بهبودي عازم ميادين نبرد و تا اينكه ماموريت وي تمام مي شود و دوباره وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت مي شود و به حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامي مي پردازد و براي آخرين بار در خرداد ماه 67 با گروهي از پاسداران جان بر كف سپاه دهدشت عازم جبهه حق عليه باطل مي شوند 🌷🍃و اين زمان است كه دشمن دوباره تجاوز به ميهن اسلاميمان را شروع كرده است و شهيد در جزيزه مجنون مردانه مقاومت مي كند و سرانجام در تاريخ 67/4/4 بعد از رشادتهاي زياد همراه عده اي از برادران پاسدار در پد خندق دعوت حق را لبيك گفته و به معشوق ديرينه خود مي رسد . شهيد بزرگوار در كليه شئونات زندگي و در ابعاد مختلف زبانزد عام و خاص بود مخصوصاً از لحاظ اخلاقي با فرزندان مهربان و با خانواده رئوف بود . 🥀🕊 اين شهيد بزرگوار مفقودالاثر بوده و بعد از 11 سال توسط گروه تفحص پيدا شد و تحويل داده شد.  روحش شاد و راهش پر رهرو باد🌹  ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─