✍ وصیتنامه:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ
با سلام بر منجی عالم بشریت مهدی موعود و نایب برحقش حامی محرومان و مظلومان خمینی بتشکن و شهدا در خون نهفته انقلاب اسلامی و سلام بر شما عزیزتر از جانم که با ایثار و صبر و استقامتتان مرا یاری کردید تا بتوانم راه رسیدن به معبود خود را هرچه زودتر طی کنم و بتوانم در این جهاد مقدس شرکت کنم. واجب بود که در این جنگ شرکت کنم و راه امام حسین (ع) را ادامه دهم.
همسرم مگر شما پیرو زینب نبودی، مگر برای زینب گریه نکردی پس این را بدان که من از حسین (ع) بالاتر نیستم و تو از زینب و بچههای من از رقیه و علیاصغر گرامیتر نیستند. همسرم بارها گفتم که با شعار پوچ و گریهزاری بیمحتوا نمیتوان گفت مسلمان هستم. باید از خودمان بگذریم. بارها گفتم انسان باید شعار را باشعور توأم کند.
نامه شما زمانی به دستم رسید که عازم خط مقدم جهت مقابله با دشمن بودم. همسر عزیزم به تو افتخار میکنم چون تو را کاملاً میشناسم. سعی نکن خود را عاجز نشان دهی. تو باید بتوانی در مقابل سیل عظیم ناسزاهای دشمن قوی باشی. هیچوقت عجز و ناله نکن زیرا من همیشه نظارهگر اعمال شما هستم. این انقلاب با خون به وجود آمده و با خون باید از آن محافظت نمود. راه امام راه روشن اسلام است و وظیفه ما است در این راه قدم مثبت برداریم.
در آخر از مادرم میخواهم که بعد از شهادت من گریه و زاری نکنید. چون گریه و ناتوانی شما دشمن را خوشحال میکند.
در آخر از پدر و مادر و همسرم، دوستان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار