بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۵۴): باطن قضیه چکمه سفید؛ (بخش ۳): اینکه ناگهان، آقای نانکلی، مضایق مختلفی را بر اهالی تحمیل می‌کند و علیرغم «صورتجلسه استمهال» یکساله، ظرف ۴۱ روز آنرا زیر پا لگدمال کرده و در واقع عملا بر آن مهر ابطال می‌زند، چیزی نیست که بشود به سادگی از آن عبور کرد! همچنانکه علت ترتیب‌اثر ندادن اوقاف به گزارشات دهیار وقت در باره حفاری‌های غیرمجاز (و بلکه دستور دادن به محو هرچه زودتر آثار آن توسط نماینده مرموز اوقاف در امور بقعه!) بسادگی قابل اغماض نیست! و همه این‌ها را باید در کنار مخالفت شدید و مطلق برخی از اهالی با «نصب دوربین‌های مداربسته» مورد ملاحظه قرار داد! که نمی‌توانسته بی‌ربط با حفاری‌های گذشته و آینده آن‌ها باشد. حتی جا دارد به یک «باند حفار» بیاندیشیم! که ظاهراً هنوز هم دست‌بردار این روستا نیستند! (البته بنده هنوز مطمئن نیستم که اضلاع سه‌گانه «مثلث حفاری‌ها» با هم هستند یا هر کدام مستقل عمل می‌کنند ولیکن هر سه آنها در مخالفت با دوربین‌های مداربسته، مخالفت شدید داشته‌اند! حداقل در دوره‌ای که طرح شناسایی «خانه‌های دارای دفینه» تکمیل نشده بود!) حال با توجه به این قضایا (که سربسته‌تر از این نمی‌توانستم بگویم! و همین مقدار افشاگری را هم خودشان با گارد ضدیت‌ورزی بیهوده خودشان، مجبورم کردند وگرنه من که کاری به کارشان نداشتم!)، توجه اهالی را به دو نکته جلب می‌کنم: ۱) این پیام مرا هم بحساب «توهمات صد در نود»! بگذارید (چنانکه یکی از جُهّال روستا در گروه ممدشورا درج کرده و گمان می‌کند از زندگی کثیف او در کرج خبر نداریم!) و بعد از خواندن، فراموشش کنید! ۲) خودتان بروید خانه‌های خود را عمیقاً حفاری کرده و گنج‌های استخراجی را رسما به مراجع ذی‌ربط قانونی تحویل بدهید و حلال‌واری جایزه‌اش را بگیرید، قبل از آنکه اعضای باند مثلثی حفار امامزاده به بقیه عتیقه‌ها دست پیدا کنند! ضمنا ناگفته نماند، خوانینی که اراضی این روستا را به اجداد شما سپردند، در زمان خود دارای حدود ۴۰۰ پارچه آبادی بوده‌اند ولیکن علیرغم آنهمه ثروت، از نظام بانکی و صندوقهای امانت محروم بودند و هیچ بعید نیست که این امامزاده و زاغه‌های پیرامونی آن، محل مناسبی برای دفینه‌های آن‌ها بوده‌ است. و چه کسانی (برای نگهبانی خاصی که جلب توجه سارقین را نکند) قابل اعتمادتر از سادات برای تولیت امامزاده سید علاءالدین و گماشتن تعدادی از نوکرهای خود به بهانه خدمت به سادات و زوار و استحصال دو دانگ موقوفه جهت نگهبانی دفینه‌ها؟! (البته بدون آنکه اینها روحشان هم از این قضیه باخبر باشد!) الغرض؛ ظاهر و باطن قضیه چکمه سفید، قصه صرفاً خیانت برخی از اهالی به امامزاده و اهالی این روستا نیست بلکه پای مدیران متخلف اوقاف هم آشکارا در میان است! البته تحت پیگرد قرار دادن اعضای این باند مثلثی، در اولویت بنده نیست ولیکن اگر به مضایق و شیطنت خود علیه اهالی پایان ندهند شاید بنده مجبور شوم که تا آخر خط را بروم! (خود کرده را تدبیر نیست/چیست؟!) بنابراین، آن‌ها حتی در قضیه مشهور به «چکمه سفید» هم قصد فریب مرا داشتند که لازم دیدم در این‌خصوص هم توضیح مبسوطی ارائه بدهم. و اما آخرین خبر دریافتی از آوج؛ علی‌الظاهر دادگاه آوج، «درخواست اداره اوقاف مبنی بر ابطال اظهارنامه ثبتی» را رد کرده است. (اگر دادگاه بدوی آنرا می‌پذیرفت، گام مهمی برای اداره اوقاف جهت تصرف شش‌دانگ روستا تلقی می‌شد) البته از جزئیات حکم بی‌اطلاعم ولی امیدوارم در دادگاه تجدیدنظر هم درخواست مذکور مردود شود (که البته رد خواهد شد. زیرا مدارک اوقاف، فاقد ارزش حقوقی است) و در هر حال، لازمست امین اوقاف (اگر واقعا امین اهالی هم است!؟)، هرچه زودتر آنرا به دست آورده و به اهالی روستا اطلاع‌رسانی نماید. سؤالی در ته‌مانده ظرفیت پیام؛ در موضوع مساعدت ۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریالی فرمانداری تهران به روستای امامزاده علاءالدین (البته از طریق غیررسمی همسایه داماد مرحوم حمزه‌علی داودی) چرا اطلاع‌رسانی شفافی تاکنون صورت نگرفته است؟! و واریز پنجاه میلیون تومان دوم را معطل خود ساخته است؟! لازمست گزارش هزینه ریال به ریال آنرا با اهالی به اشتراک بگذارند و به یک تشکر مجازی بسنده نکنند. (بعد؛ اینها با این رفتاری که با ۵۰ میلیون داشته‌اند که صدای خانم بهاره داودی را هم در آورده، انتظار دارند من ۲۶۶ میلیارد تومان خیرین را به سمت آن‌ها هدایت کنم وگرنه که باید مورد تمسخر و استهزاء قرار بگیرم!) یا غیاث المستغیثین! «هشدار به آن‌ها که در صدد ماله‌کشی بر تخلفات برخی از سرهای اژدهای هفت‌سرند»؛ آخرین فراز این پیام باشد که در صورت لزوم، بعدها بیشتر بدان خواهم پرداخت. یعنی اگر بخواهند خیلی جنتلمن‌مآب به ماله‌کشی خود ادامه بدهند، آلودگی خودشان هم رسوا خواهد شد. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱