بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده (قسمت ۱۵): ادامه وقایع اتفاقیه در حدفاصل ۱۳۷۵ لغایت ۱۳۹۵ هجری شمسی در روستای امامزاده علاءالدین: همان کسانی که دو دانگ امامزاده را به یک دانگ کاهش دادند (و اوقاف ادعا می‌کند که در جریان هیچکدام از واگذاری‌ها نبوده و نیست!) و ظاهراً اعتقادی به خدا و آخرت هم ندارند، وقتی به امام‌زاده علاءالدین رحم نکردند، چه لزومی دارد که به سادات رحم کنند؟! دهیار و اعضای شورای روستا متوجه لوطی‌خوری مشترک اوقاف و شیاطین شده بودند اما جرأت ابراز نداشتند و لذا بنده زدم به سیم آخر و مکنونات قلبی آنها را بیان کردم. الآن هم آن سؤالم به قوت خود باقیست؛ آقاجان! اگر واقعا ریگی به کفش ندارید بیایید موافقت کنید تا جناب آقامحمد داودی با استفاده از تخصص خود، کلیه قطعات دو دانگ امامزاده را روی نقشه جانمائی کند تا همه اهالی متوجه شوند که از دو دانگ امامزاده چه مقدار زمین و املاک باقی مانده است؟ مضافا که این کار و افراز کامل و دقیق دودانگ برای تقویم دو دانگ جهت تبدیل به احسن آن هم ضرورت دارد. ولیکن آنها ترجیح دادند بجای جوابگوئی در خصوص تصرفات غیرقانونی و نامشروع خود در دو دانگ امامزاده به چهار دانگ سادات گیر بدهند و ادعا کنند که آن چهار دانگ هم موقوفه امامزاده است! تا بدینوسیله (با تعلق شش‌دانگ به امامزاده!) ضرورت افراز سه تا دو دانگ بیهوده گردد و لوطی‌خوری آنها آشکار نشود! و لذا دست به دامان مرحومان مغفوران سادات موسوی شدند! آیا این شیاطین برای دروغی که به مرحومان سید صفدر و سید اسداله می‌بندند مدرک یا شاهدی از غیر خودشان هم دارند؟ و اگر موسوی‌ها واقعا باور دارند که کل شش‌دانگ روستا متعلق به بقعه مبارکه است و به همین علت، سادات حسینی را نفرین می‌کرده‌اند، پس چرا هیچکدام از سادات موسوی عطای دو دانگ متعلق به خود را به لقای امامزاده نبخشیدند و از ملک و باغات خود حتی یک وجب هم فاصله نگرفتند؟! مگر می‌شود که سادات موسوی، سادات حسینی را متهم به حرام‌خوارگی کنند و آنگاه خودشان هم در آن حرام‌خواری غرق باشند؟! بنظر من این یاوه‌گوئی‌ها را بمنظور اختلاف‌افکنی بین سادات موسوی و حسینی از خودشان در آورده‌اند و لذا دندان آنها را باید در دهانشان خرد کرد. مضافا که هیچ مدرک معتبری هم برای این ادعاهای کذب خود ندارند. آن‌ها برای رد گم کردن لوطی‌خواری خود در بلعیدن یک دانگ از دو دانگ امامزاده، سادات را متجاوز قلمداد می‌کنند! و برای جبران مافات، اوقاف را متقاعد کرده‌اند که چند برابر از دست رفته را می‌توانند با همکاری همدیگر از املاک چهاردانگ سادات بالا بکشند! و مراسم مذکور چنین رویکردی داشت. بعد از سخنرانی افشاگرانه بنده در مراسم سیاه‌بازی آن‌ها، ناچار شدند که بجای فعالیت‌های مخفیانه و باصطلاح زیرزمینی و‌ خنجر زدن از پشت، شمشیر را از رو ببندند و متاسفانه افرادی هم ساده‌لوحانه گمان می‌کنند که من اگر آن سخنرانی را انجام نمی‌دادم، این قضایا پیش نمی‌آمد! و حال آنکه بنده باعث شدم، کودتای خزنده آن‌ها عیان شود و چاره‌ای جز بازی آشکار نداشتند. البته ممکنست اوقاف و شیاطین وابسته، اقدامات دیگری هم در طی بیست سال حرکت با چراغ و موتور خاموش خود انجام داده باشند که مهمترین دریافتی‌های بنده عبارت از همین پنج موردی بود که عرض کردم: ۱) حذف یا سرقت مدارک اسنادی سادات از پرونده (غافل از اینکه آ.سیدمیرشجاع‌الدین از آنها کپی گرفته و برای سادات تکثیر کرده است) ۲) تعامل اوقاف با دادگاه محل (آخرین جلسه آن همین دیروز بدون اطلاع حتی امین موقوفه!) ۳) تشکیل هیئت امناء امامزاده (که حضور برخی افراد مسئله‌دار در آن معمائی است!) ۴) چکمه سفید نان‌کلی (که خدمت یا خیانت بودن آن عجالتا محل تردید است!) ۵) برگزاری مراسم امامزاده (که گل پایانی بازی بود اما با سخنرانی غیرمنتظره بنده وارد دروازه خودشان شد!) ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) آبان ۱۴۰۱