🌹پدرش برایش موتورسیکلت خریده بود. رفت گواهینامه بگیرد. خیلی دیر آمد. به محض آمدن موتورش را قفل کرد و پارچه ای روی آن کشید.
متعجب پرسیدم: «مگه نمیخوای ازش استفاده کنی؟!»
- نمی خوام مفت بمیرم.
خنده ام گرفت. -
خدا نکنه بمیری. ولی چرا مفت؟ مگه بقیه برای مردن پول می گیرن؟؟
🌹کنارم نشست و در حالی که سعی می کرد، نگرانم نکند، گفت: «وقتی داشتم می یومدم خونه، یه ماشین بهم زد و منو پرت کرد به هوا. بعدشم به سر خوردم زمین. همه ی اونایی که صحنه رو دیدن، فکر کردن مردهم. ولی قدرت خدا! نه خودم طوری شدم و نه موتور».
🌹آن موقع منظورش را از مفت مردن نفهمیدم. ولی بعد از شهادتش دریافتم که او قدر و منزلت انسانی خود را شناخته بود و میخواست طوری بمیرد که زندگی و افتخار ابدی به دنبال داشته باشد.
"شهید سید اسماعیل میرفندرسکی"
✍راوی مادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab