🌹در عملیاتی بعداز اینکه خط‌مقدم از دشمن گرفته شد، برای جابجایی نیروها نیاز به وسیله‌ی نقلیه داشتیم 🌹یک اتومبیل عراقی همان نزدیکی ها بود. ولی هم سوئیچ آن نبود و هم هیچ کدام نمی‌دانستیم چطور آن را راه بیندازیم 🌹کمی دورتر جنازه‌ی یک عراقی روی زمین افتاده بود علیرضا مدتی به آن عراقی زل زد و بعد به طرفش رفت و کف پای او را قلقلک داد. به ناگاه سرباز عراقی که خود را به مردن زده بود از جا جست. 🌹بچه‌ها او را گرفتند و راننده‌ی همان اتومبیلی کردند که خودشان نمی‌توانستند آن را برانند. "شهید علیرضا مصطفایی" ✍راوی :همرزم شهید @Sedaye_Enghelab