🌹از طرف سپاه رفته بود مشهد برای گذراندن دوره‌ی عقیدتی. 🌹همان جا در صحن انقلاب نذر کرده بود چهل بار زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را هدیه کند به حضرت زهرا (س) تا یک همراه خوب نصیبش شود. 🌹 چهلمین زیارت عاشورا را که خوانده بود شوهرخاله‌ام مرا به علیرضا معرفی کرده بود. 🌹روز خواستگاری پلاک سپاه گردنش بود ، رو به من کرد و گفت : من مُهر و پلاک سپاه هستم قبل از عقد با شما، با سپاه عقد کردم ان‌شاءالله زندگی‌م ختم بشه به شهادت. من قبل از اینکه همسر بخوام ، همراه می‌خوام. اگر با شرایط من موافق هستید. برم سراغ حرف های بعدی ... 🌹عاشق شهدا بودم. آن روزها در کنگره شهدا کار می‌کردم. خودم هم یک هفته میشد که متوسل به شهدا شده بودم 🌹 تا یکی مثل خودشان نصیبم کنند حالا چه میخواستم بهتراز این؟! بله را شب تولد حضرت معصومه(ع) گفتم و همراهش شدم "شهید مدافع‌حرم علیرضا نوری" ✍ راوی: همسر شهید @Sedaye_Enghelab