🌹زمستان سال ۶۴ گردان به مرخصی میرفت نزدیک اراک برفی سنگینی باریده بود.
🌹برای نماز صبح قطار توقف کرد. مسجد از جمیعت نمازگزار پر شده بود. به ناچار عدهای بیرون و در هوای سرد به نماز ایستادند.
🌹حاجی هم نماز صبح را بیرون از مسجد خواند و مجددأ قامت بست و نماز خواند.
🌹پرسیدم : در این هوای سرد چه میخواندی؟
گفت : دو رکعت نماز برای پدر مرحومم.
"شهید حاج حسین اسماعیلآبادی"
✍راوی : همرزم شهید
#ایران_قوی 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنه_ای ✊️
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab