🌹براي آخرين بار مرخصي گرفت و اومد خونه، 20 روز پيش ما موند. يك روز بعد از پايان مرخصيش به من گفت: پدر حاضري به اتفاق هم بريم حموم تا خودم بشورمت، با تعجب گفتم: من كه ديروز بودم پسرم. گفت: دوست دارم همراه من هم بيايي بالاخره با اصرارش قبول كردم. با هم به حمام رفتيم و اوخوب تن و بدنم را شست. آن شب را در كنار خانواده ماند. به دلم برات شده بود كه يه اتفاقي براش مي‌افتد پسرم رفت و خدائي شد. ✍راوی پدر شهيد "شهید سعید غلامی " @Sedaye_Enghelab