🌷برادرم در ستاد مبارزه با مواد مخدر خیلی فعال بود. از کودکی حتی در برابر سیگار دیگران حساسیت به خرج می داد و اعتراض می کرد. از آنجایی که در آن سال ها، نیروی دولتی بیشتر با ضدانقلابیون و یا جنگ با عراق بودند، سوداگران مرگ تقریبا راحت مواد مخدر وارد کشور می کردند. بنابراین فعالیت برادرم چند برابر شده بود. در سن و سالی بود که دیگر می بایست ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد. 🌷 یک شب که دور هم جمع بودیم موضوع را مطرح کردیم. بهاالدین همینکه شنید خنده ای سرداد و گفت : از این که به فکر من هستید ممنونم. اما حالاحالاها وقت زیاد است. بعد با شوخی گفت : نکند از قاچاقچی ها رشوه گرفته اید که دست و بالم را با ازدواج و خانواده ببندید تا آن ها کارشان را راحت تر انجام بدهند. "شهید بهاءالدین ژاغری" ✍راوی : برادر شهید @Sedaye_Enghelab