#راهی_که_طی_شد_2
روایت نوزدهم
⭕️
"قهرمان شدن" (۱)....
✍️🔺قهرمان شدن ، ممتاز شدن و.... از جمله مواردی هستند که هر انسانی برای رسیدن به آن در حال تلاش است ، الا اینکه انسانی باشد که برای مسیر خود هدف ندارد ، برنامه ندارد ، این افراد هم چه زود یا دیر خواهند فهمید که باید به این غایت حرکت کنند ... چون محور قرآن همین بوده وهمین هست :
فاستبقوا الخیرات
آری ، در کار های خیر از همدیگر سبقت بگیرید ... و همین سبقت گرفتن ها ست که انسان را به آن نوک قله یعنی قهرمان شدن میرساند.....
🔺در بین کلاس هایی که برای تبلیغ دانش آموزی توفیق حضور داشتم یکی از کلاس ها پر خاطره ترین کلاس ها برای بنده شد و آن هم کلاس ششم یک دبستان بوستان خرد بود ، کلاسی شلوغ . و گویی متنفر از آخوند جماعت بودند . به طوری که یکی از دانش آموزان به سمت معاون پرورشی ایستاد و گفت : م
ا نه حاجقا را میخواهیم و نه شما را . ما را رها کنید ؟😳
🔺کمی دقت کردم ودیدم این حرف از دو دانش آموز در حال مخابره شدن است ... شرایط وحال آنها را از معلمشان جویا شدم و متوجه شدم که این دو دانش آموز سنشان از بقیه بزرگتر است و فاصله ی سنی آنها با بقیه بین 2 تا 3 سال است و همین مسئله باعث شده است که حرف اول و آخر کلاس را انها بزنند . همیشه به دیگران حسودی کنند و هزار بحران دیگر که در این مجال پرداختن به ان نیست.
🔺معلم دلخور از این دو دانش آموز بود و اذعان میکرد که هیچ راهکاری برای کنترل کردن آنها ویا به دست گرفتن انها نداشت و او امیدش را به بنده میدید ...
🔺با اساتید مشورت کرده و تصمیم بر این شد که بنده ایده هایی برای جذب آنها داشته باشم . . اولین دیدار بود و ما دقیقا ساعت ورزش انها را اشغال کرده بودیم.گویی تمام دنیا یشان را گرفته بودند .چشم ها قرمز . و زنگ صورت ها اگر همان گونه ادامه میداشت متمایل به تربچه😉 شده بود .
🔺با توکل بر خدا کار را شروع کردم و طرح درس خود برای بچه ها ادامه دادم.بر خلاف تصورات ذهنیم به جز ان دو نفر بقیه ی دانش آموزان هم با ما همراهی کردند . وعلت اصلی آن این بود که بخشی از طرح درس را همراه با بازی و .... همراه کرده بودم و ساعت آنها هم ساعت بازی (ورزش) آنها بود . گذشت و گذشت و میدان در حال واگذاری به مبلغ یار بودم . الحمد الله شیخ عباس مبلغ یار رویش باز شده بود و میتوانست به راحتی با بچه ها ارتباط بگیرد . شیخ عباس تجربیات نظامی زیادی را در بسیج کسب کرده بود . و همان اطلاعات نظامی و مهارتی آن دستیگرش در کلاس شد . و با پرداختن به این موضوع ، بچه هایی که تا چند صباح پیش میگفتند که نه آخوند میخواهیم و نه شما را .به صورت معجزه آسا به حرف های شیخ عباس خیره شده بودند . آنجا بود که فهمیدم اطالاعات بی ربط با محتوا ولو جذاب چقدر میتواند در عرصه ی تبلیغ گره گشا باشد .
🔺این روایت ادامه دارد ....
✅
@Serat1357talabe | صراط