⊰ ســیـد ابـــراهـــیــم 🇵🇸 ⊱
˙˚🚦✨˚˙ یه سوالی داشتن یکی از رفقا در مورد شهید صدرزاده قراره که اینجا دربارش توضیح بدیم 😇✌🏻 پس پست
˙˚🚦✨˚˙ "قسمت اول " همسر شهید صدرزاده نقل میکنن که : صبح عاشورای ۸۸ زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم.. دیدم آقا مصطفی با تسبیح در دستش استخاره می‌کند، بعد از کلی استخاره موبایل را برداشت و شروع کرد به شماره گرفتن، گفتم: «آقا این وقت صبح...»  هنوز حرفم تمام نشده بود که .. شروع به صحبت با شخص آن طرف گوشی کرد و گفت: «خوبی داداش؟ میای بریم تهران؟ راستش خیلی استخاره کردم که برویم؛ استخاره خیلی خوب آمد. صحبتش که تمام شد گفتم: «کجا؟ با کی؟ چرا؟ پس مسجد و دسته و مراسمات چه؟» همه پرسش های من را بایک کلمه جواب داد: «دوباره در شبکه های اینترنتی قرار گذاشته اند که جمع شوند؛ هرچه استخاره کردم بمانم نشد.» بعد که نگرانی من را دید، گفت: «نگران نباش؛ می رویم مراسم سعید حدادیان بعد از مراسم به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) خبری نمی شود و زود برمی‌گردیم، ان‌شاءلله نماز ظهر عاشورا را هم مسجد خودمان می‌خوانیم.» آقا مصطفی رفت. من هم تا ظهر منتظر ماندم. خط تلفن های همراه خراب شده بود و امکان تماس هم نداشتم. مثل هفت ماه گذشته، روز عاشورا با دلشوره و استرس غروب شد.  وقتی اخبار۲۰:۳۰ را نگاه می کردم علت تمام دلشوره ها را فهمیدم،  عاشورا و شام غریبان تکرار شده بود.  علت استخاره های آقا مصطفی برای من مشخص شد. ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈ @Seyed_Ibrahim