پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد  پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دلها را  در اين آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی  مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا  پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد  پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا  پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده  پدر چون مرغ پرکنده،  از این صحرا به آن صحرا #شهید_راه_نابودی_اسرائیل #شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر @Sh_mahdilotfi