پیشگفتار مترجمان کتاب «حکمرانی کوانتومی: بازسازی مجدد مبانی خطمشی عمومی»
"العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه“
علم اقتدار است،(علم مساوی است با قدرت) هر کسی که علم پیدا کند،
میتواند فرمانروایی کند.(هر ملتی که عالم باشد، می تواند فرمانروایی کند).
هر ملتی که دستش از علم تهی باشد،(باید خود را آماده کند که) دیگران بر او فرمانروایی کنند.
(مقام معظم رهبری، 1385)
مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجّه به مجموعهی احکام اسلامی، خیلی مورد توجّهند در تحرّک جامعهی اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی؛ نقش برجستهای دارند. شما ملاحظه کنید در فرمایش امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در آن جملهی معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها »، هم نقش مردم مورد تذکّر قرار گرفته است، هم حقّ مردم. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق میداند و میخواهد مسئولیّتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود: لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلىٰ غارِبِها؛ مردم نبودند، من وظیفهای نداشتم، تکلیفی نداشتم. نقش مردم اینقدر مهم است. حتّی کسی مثل امیرالمؤمنین، علیّبنابیطالب، اگر مردم با او نباشند، دُوروبَرش نباشند، میگوید من تکلیفی ندارم(مقام معظم رهبری، دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ،26/۱۰/1402)
حکمرانی مفهوم جدیدی نیست و قدمت آن به اندازه عمر تمدن بشری است. به طور کلی فرضِ حکمرانی از زمانی پدید آمد که انسانها آموختند چطور در جامعه از طریق فرآیند تصمیمگیری و اجرای قوانین معین و خطمشیها در جهت یک زندگی هماهنگ و منظم در یک محیط خاص به حیات خود ادامه دهند.(هیل و همکاران، 1397) در یک تعریف اصطلاحی، میتوان حکمرانی را به معنای اداره امور و تنظیم روابط بین شهروندان و حاکمان دانست. حکمرانی به نحوه تعامل دولتها و سایر سازمانهای اجتماعی با یکدیگر، شیوه ارتباط آنها با شهروندان و اتخاذ تصمیمهای پیچیده اشاره دارد و فرآیندی است که از طریق آن سازمانها و جوامع، تصمیمهای مهم خود را میگیرند و مشخص میکنند که چه کسی در این فرآیند درگیر شود و چگونه وظیفه خود را به انجام برساند.
کاهش و حل مسائل اجتماعی همواره از اهم وظایف و دغدغههای دولتها بوده است. اما تجارب توسعه جهانی حاکی از ناکامی دولتها در این زمینه و در عوض نقشآفرینی ویژه شهروندان در قالب سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای اجتماعی میباشد. سازمانها و تشکلهای داوطلبانه نقشی واسطهای در تقویت همبستگی اجتماعی و مانع ازخودبیگانگی و جدایی افراد از جامعه میشوند.
عصر حاضر با مشخصه فناوری اطلاعات، شبکههای اجتماعی، اینترنت و تغییر در شیوه ارتباطات تغییرات بسیاری را در زندگی ما ایجاد کرده است که بر روند حکمرانی و مدیریت نیز اثرات قابل توجهی دارد. در این فضای جدید حفظ یا افزایش سرمایه اجتماعی یکی از مسائل مهمی است که دولتها باید به آن توجه بیشتری داشته باشند. کاهش اعتماد عمومی به دولتها آنها را با بحران مواجه خواهد کرد. استفاده از ابزار رسانه و انتقال روایات صحیح و به موقع میتواند موجب بهبود این رابطه متقابل دولت و شهروندان و افزایش اعتماد عمومی گردد. . اگر سیستم خطمشی از سه اصل پیروی کند، روایت قدرتمندی دارد اصل گسترش روایت بالا، این اصل نشان میدهد: «سخنان سیاستگذاران چقدر مورد توجه قرار میگیرد؟»، «شهروندان چقدر از طریق کانالهای دیجیتال با سیاستگذاران تعامل میکنند؟»، «مخاطبان روایت خطمشی چقدر متنوع است؟» و "آیا روایت تنوع واقعی جمعیت را منعکس میکند؟" دوم اصل، همسویی روایت؛ بیان می دارد که روایت باید با چشم انداز توسعه و ارزشهای زیربنایی آن سازگار باشد. کشوری که اهداف توسعه پایدار را به عنوان اهداف خود قرار میدهد، میخواهد جامعهای فراگیر و پایدار باشد و این موضوعات باید تکرار شوند و در آنها برجسته شوند. اصل سوم، تناسب روایت است: شهروندان باید بتوانند با روایت همذات پنداری کنند تا آن روایت قدرتمند و تأثیرگذار باشد، به ویژه، اگر هدف آن روایت ایجاد تغییر باشد. روایت همچنان باید از باورها و ارزشهای اصلی جامعه استفاده کند تا به معنای جمعی دست یابد.
این تغییرات در فضای خطمشی گذاری به نظر میرسد هنوز رخ نداده است. زیرا هنوز دولتها تلاش میکنند که با وضع و اجرای خطمشیها به نتایج مطلوبی دست پیدا کنند ولی متاسفانه درصد اندکی از اهداف این خطمشیها تحقق پیدا میکند. این کتاب به ضرورت بازنگری در نحوه اجرای خطمشیهای عمومی اشاره دارد. نویسندگان، آن را حکمرانی کوانتومی نامگذاری کردهاند تا به نقش کلیدی افراد به عنوان کوچکترین واحد جامعه توجه بیشتری شود. در واقع حل بزرگترین چالشهای جوامع را نیازمند تمرکز بر ریزترین واحد جامعه یعنی فرد بیان میکنند.