﷽🕊
1⃣ تق... تق...تق...
صدای چکشی که به میخ های در تابوتهای شهدا میکوبند.
سکوتی سنگین حیاط معراج الشهدا را پر کرده.
پاهایم نمیآیند!
کشان کشان خود را می اندازم توی معراج الشهداء.
نگاهم یخ میزند روی چهار گوشه چوبی،
حالا اشک و یخ گره میخورند و میچکند، روی در نیمه باز تابوت و آتش می زنند جهان را ...
با خود گفتم راستی امروز چندمین روز از آفرینش است؟
دستهایم کم آوردهاند، از شمردن!
آخر تو به اندازه تمام روز های عمر دنیا انسان بودی!!
به اندازه تمام بهارها و تابستان ها!
به اندازه تمام قطره های باران که روی زمین های تشنه کویری باریدند،
به اندازه تمام اشکهایی که پای روضه امام حسین علیه السلام روی گونهها غلطیدند، انسان بودی!!
این روزها سخت میگذرد ...
از همان سر صبح تا غروب یادت راه میافتد، پا به پای خستگی هایمان و توی راهروهای اتاق عمل میپیچد دور دلهایمان و میدود در رگهایمان و با هر نفس جاری می شود ...
غوغا کرده ای محمد حسن!
خودم را هل میدهم و از سرد خانه معراج الشهدا بیرون میکشم.
میزنم به دل خیابانها و گم میشوم در دل مردم با درد و بی درد و های و هوی شهر دود و دروغ ...
گم میشوم میان اشکهایم که بی خجالت میریزند، بی خیال نگاههای متعجب مردم شهر!!
بی خیال این جماعتی که صبح تا شب دنبال نان و نام میدوند و باز هم آخر شب سر ناراضی روی بالش میگذارند ...
#اولین_شهید_مدافع_حرم_جامعه_پزشکی_ایران
🌺🍃
@ShahidMohammadHasanGhasemi