|6|
از زمان جدا شدن از مجروحین، نقطه شون رو با جی پی اس ثبت کردیم و تذکر اکید دادیم که اگه از آسمون سنگ هم اومد جاتون رو ترک نکنید تا بیاییم دنبالتون، چون اگه راه بیافتین صد در صد گم میشید و ممکنه اشتباها برید تو دل دشمن ،موارد امداد رو به بچه ها گفتیم و با شریان بند هر چند دقیقه یه بار بالای زخم رو میبستن و باز میکردن تا جلو خونریزی رو بگیرن...تا آخرش ، مدام منو پیج میکردن و کمک میخواستن، ماهم که تو اون معرکه گیر کرده بودیم و هیچ چاره ای نداشتیم...
بعد از اینکه خلاص شدیم، رو شبکه پیجشون کردیم و اونا گفتن که ما محل رو ترک کردیم...
دو دسته شده بودن...و متاسفانه مجروح رو تنها گذاشته بودن و هر دو نفر با یه بیسیم از هم جدا شده بودند...
بیسیم هایی هم که در اختیارشون بود، یکی سراسری(دیجیتال) و دیگری داخلی(آنالوگ)بود...
و از هر دو گروه پرسیدم که موقعیت؟
و طبیعی بود که نمیدونستن تو چه موقعیتی هستن...
خلاصه با کلی نشونی دادن و اینکه تو جهت یابی ضعف داشتن و عدم توجه به تذکرات مبنی بر عدم ترک موقعیتشون، کارمون رو خیلی سخت کردن...
گروه اول رو از پرسیدن پوشش گیاهی منطقه و جهت غروب خورشید هدایتشون کردیم و بالاخره بعد کلی علامت دادن و راهنمایی با تیراندازی آوردیمشون...
و گروه دوم هم میگفت تو مسیرمون یه منبع آب بتنی میبینیم که تو اون منطقه کلی از اون منابع بود...
خلاصه اونا رو هم تقریبا با همین شیوه و با آوردن خودرو محمول دوشکا و تیر اندازی در نزدیکی محلشون از دل دشمن کشیدیم بیرون...
ولی متاسفانه اون مجروح اسیر شده بود و فردای اون روز فیلمش از شبکه ها پخش شد.
|نکتہ| این متن به طور کامل توسط شهید نوشته شده 💔🚶♂
✿❯─────「🖤」─────❮✿
@ShahidMostafaSadrzadeh
✿❯─────「🖤」─────❮✿